نمود تکمیلی، نقشی دستوری است که رمزگذاری مفهوم «تکمیل موقعیت» را در زبانهای دنیا بر عهده دارد. با آنکه این مفهوم، هستهی نقشی نمود تکمیلی را تشکیل میدهد، اما شواهد حاکی از آن است که کاربرد این نمود از سوی گویشوران تنها به بازنمایی تصویر «تکمیل موقعیت» محدود نمیگردد. در پژوهش حاضر، پس از معرفی فعل معین «رفتن» در نقش نمود نمای تکمیلی در زبان فارسی، بر اساس چارچوب دستوریشدگی و نیز مدل ابعاد معینشدگی نشان خواهیم داد که تحول فعل حرکتی «رفتن» به نشانهی نمود تکمیلی، نمونهای از فرآیند معینشدگی است که تکوین معنای هستهای «تکمیل موقعیت» را به نمایش میگذارد. این معنای هستهای از رهگذر فرآیند بسط استعاریِ طرحوارهی رویداد حرکت در فعل «رفتن» پا به عرصهی وجود میگذارد. در کنار این معنای هستهای، عملکرد فرآیندهای مجازی در برخی از کاربردهای نمود مذکور، به پیدایش معانی غیر هستهای از جمله تأکید، افسوس، فروتنی، غیرمنتظرگی، بازگشتناپذیری و بیاختیاری فاعل یا کنشگر میانجامد. دادههای محدود زبان فارسی از کاربرد این نمود حاکی از آن است که تکوین نقشهای هستهای و غیرهستهای فعل حرکتی «رفتن» تنها بهدلیل تغییر جهت تمرکز ساخت نمود تکمیلی از نقطهی آغاز کنش به سوی نقطهی پایان آن نیست، بلکه انتقال مسیر توجه مخاطب از عنصر کنشگر به عنصر کنشپذیر بر روی محور گذرایی کنش، عامل دیگری است که به پیدایش چنین معانی کاربردی میانجامد.