پژوهش حاضر به بررسی شیوههای واژگانی شدن زمان در چند واژۀ فارسی با تکیه بر پژوهشهای انجام شده در زبانهای انگلیسی، چینی ماندارینی و کرهای میپردازد. هدف آن مشخص کردن جهت خط سیر زمان و تعیین زاویۀدید استفاده شده توسط تجربهگر برای درک توالی رویدادها و واحدهای زمانی میباشد. برای رسیدن به این هدف، آرای رادن (2011) در چارچوب زبانشناسی شناختی به کار گرفته شده است. دادهها از زبان فارسی معاصر انتخاب شدهاند و واحدهای زمانی کمبسامد در فارسی امروز نیز از لغتنامۀ دهخدا برگرفته شدهاند. در نهایت، نتیجه گیری میشود که خط سیر زمان در زبان فارسی افقی است، همچنین زمان گذشته در پشت سر و زمان آینده در مقابل روی تجربهگر درک میشوند. از طرف دیگر، تجربهگر از زاویۀدید ناهمسو و همسو برای درک رویدادها استفاده میکند، اما واژگانی شدن توالی واحدهای زمانی با استفاده از زاویۀدید ناهمسو و به صورت دوسویه انجام میشود.