پنج کلان الگوی استعاری در رباعیات اصیل خیام

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه اصفهان

2 دانشیار گروه زبان شناسی دانشکاه اصفهان

3 استادیار گروه زبان شناسی دانشگاه اصفهان

چکیده

جستار حاضر در پی بررسی سبک­ شناختی استعاره­ های بنیادین دربارة انسان، جهان، تولد، زندگی و مرگ در رباعی­ های اصیل خیام است. با تکیه بر رویکرد زبان­شناسی شناختی و با مبنا قرار دادن شصت و شش رباعی اصـیل خیـام، استعاره­ های مربوط به مفاهیم مذکور در این رباعی­ ها مورد بررسی قرار گرفته و ویژگی­ های کمی و کیفی آنها مشخص می­ شود. نتایج این بررسی نشان می­ دهد که به ازای هر مفهوم چندین استعارة مفهومی متفاوت در رباعی­ ها موجود است، که یک مفهوم خاص را به شیوه­ های متفاوت مفهوم­ پردازی می­ کنند. اما نکتة قابل توجه این است که روابط خاصی بین بعضی از استعاره­ ها وجود دارد، به گونه­ ای که استعاره­ های خاصی از مرگ با استعاره­ های خاصی از زندگی، تولد، انسان و جهان در ارتباط است. با تعمق در این امر، مشخص شد که پنج نوع رابطة متفاوت بین استعاره­ ها وجود دارد که هر رابطه، خود بیانگر الگویی استعاری است. بر این اساس، پنج کلان الگوی استعاری پیشنهاد می­ شود که انواع متفاوت استعاره­ ها در باب مفاهیم بنیادین از یکی از آنها منتج می­ شوند. کلان الگوهای استعاری حاکم بر ساختار اسـتعاری رباعی­ های خیام به ترتیب بسامد کمی الگوی محفظه، الگوی کوزه­ گری، الگوی سرقت، الگوی می و الگوی بازگشت نام گرفتند. هر الگو بیانگر رابطۀ ساختاری خاصی میان مفاهیم استعاری در باب انسان، جهان، مرگ، تولد و زندگی است. این کلان­ الگوهای موجود، مبانی اصلی جهان­ بینی استعاری خیام را در رباعیاتش نشان داده و همچنین می­توانند به­ عنوان مبنایی سبک­ شناختی برای تشخیص رباعی­ های اصیل از غیراصیل خیام مورد استفاده قرار گیرند.

کلیدواژه‌ها