1
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا
2
استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا
چکیده
فرهنگ واژگانی هر شاعر گویای نوع اندیشه و حساسیت های فرهنــگی اش می باشد، زیرا هــنر شعر در ظرف زبان روی می دهد و واژگان و اصطلاحات به کار رفته در دیوان هر شاعری، نشانه های ارزشمندی هستند که به وسیلة آن ها می توان متن شعری را درک و دلالت های آن را یافت و به اندیشه ی شاعر و موقعیت متن شعری در زمان خود پی برد.
در دیوان بحتری، شاعر نوگرا و برجستة دورة عباسی، وامواژه های فارسی فراوانی یافت می شود، مانند: طبل، نای و مزهر(نام آلات موسیقی)، اردشیر، خسرو انوشیروان، قباد، یزدگرد، هرمز و...( نام پادشاهان ساسانی)؛ نوروز و مهرگان...(جشنها و اعیاد پارسی) و أسطول، منجنیق... (ابزار جنگی)، دیگر واژگانی چون دیزج، أبلق، دیباج، زاج، دستیجه، حرباء، مرزاب، تسوج، جوسق، جلِّنار، أرجوان و ... که فراوانی آنها در دیـــوان بحتری شگفت انگیز می نماید. این واژگان بیشتر بر عناصر مادی تمدن ایرانی دلالت دارد. این امر نشان می دهد که بحتری با توجه به شرایط و اوضاع و احوال عصر خویش، به نوعی گرایش به فرهنگ و تمدن ایران داشته است. وی از جمله شاعرانی است که دیوانش سرشار از نمونه های شعری بدیع در بیان عظمت و بزرگی تمدّن فارسی و بزرگان آن می باشد.