فرایند تبدیل[1] در ساخت ستاک حال افعال زبان فارسی از اسمها و صفتها فرایندی زایا است. با وجود رویکردهای گوناگون به پدیدهی معنا در این فرایند هنوز نظریهای که بتواند تمامی جنبههای معنایی این پدیده را تبیین کند ارائه نشده است و به نظر میرسد که ترکیبی از رویکردها و نظریههای موجود میتواند در این زمینه راهگشا باشد. این نظریهی ترکیبی شامل نظریه مجاز در چهارچوب زبانشناسی شناختی، رویکرد کاربردشناسانهی کلارک و کلارک (1979) و رویکرد صورتگرایانه لیبر (2004) است. در این رویکرد، که میتوان آن را رویکرد تلفیقی نامید، فرایند تبدیل فرایندی آگاهانه بر مبنای دانش مشترک اهل زبان است که طی آن یک مفهوم دچار چرخش مجازی[2]شده و به صورت واژهای با برچسب جدید در واژگان شخص «بازفهرست[3]» میشود. واژهی جدید تولید شده ممکن است وارد واژگان دائمی زبان شود و یا فراموش شود.
[1]. فرهنگستان زبان فارسی برای این مفهوم معادل «تغییر مقوله» را پیشنهاد کرده است. به این علت که پدیدههای صرفی دیگری چون اشتقاق هم فرایندهای تغییر دهندهی مقوله هستند، در این مقاله از معادل «فرایند تبدیل» استفاده شده تا با دیگر فرایندهای صرفی اشتباه نشود.