1
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و احد رشت، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
10.22084/rjhll.2019.19580.1954
چکیده
استعارۀ مفهومی از روشهای مناسب برای شناخت و بیان تجربۀ عاطفی و انتزاعی عشق است. شاعران، برای درک حالات معشوق، از طریق گسترش و برجستهسازی، از اصطلاحات حوزۀ شکار، برای بوجود آمدن این نگاشت سود جستهاند و برای دستیابی به این مفهومسازی از ابزارهای شناختی چون: استعارۀ مفهومی تصویری، انسانانگاری و مجاز مفهومی استفاده کردهاند. این تحقیق بهدنبال آنست نشان دهد اولاً چطور از دل مفاهیم متعدّد در کلان استعارۀ «عشق شکار است» مفهوم میدان شکار، توانسته بهتنهایی در چهرۀ معشوق مکانمندی شود و پاسخگوی دیگر ملزومات شکار گردد؟ ثانیاً چگونه برای آشکار ساختن احساسات معشوق، از استعارات بدنیِ چهرۀ معشوق در ایجاد کلاناستعارۀ «چهرۀ معشوق میدان شکار است» کمک گرفته شدهاست؟ نتایج تحقیق، بسط و گسترش کلان استعارۀ «عشق شکار است» را با استفاده از ابزارهای شناختی تأیید و اثبات میکند و همچنین ارتباط نگاشتهای این تحقیق را با نگاشتهای «عشق انسان است» و «عشق سلطان است» محکم میکند.