دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321A Survey on the Relationship between Topic, Topicalization and Topicality Presupposition in Persianبررسی رابطة میان مبتدا، مبتداسازی و پیشانگارة موضوعیت در زبان فارسی117700FAعلیرضاخرماییاستادیار زبان شناسی دانشگاه شیرازسیده مرضیهعباسیدانشگاه شیرازJournal Article20140126Lambrecht (1996), within the theoretical framework of information structure, introduces "The Topic Acceptability Scale", which of course works for topicalization too. Moving from the top of the scale towards the bottom, the chance of constituents functioning as topic reduces more and more. Lambrecht defines topic based on the concept of "aboutness" and proposes the topicality presupposition as the precondition for being topic; that is, the topic should be the issue under discussion, or to put it differently, the focus of attention. However, he leaves three important questions unanswered: is topicality presupposition a single category with no variation or a varied one; what is the relationship between topicality presupposition and the topic acceptability scale; and is it possible to find topics (and naturally topicalization) at all the levels of the scale. The present study tries to see, based on Persian data, how much Lammbrecht's scale is applicable to NP topicalization. <br /> لمبرکت (1994) در چارچوب نظریهی ساخت اطلاعی مقیاس پذیرفتگی مبتداها را ارائه میکند که البته برای مبتداسازی نیز عمل میکند، بدین صورت که هر چه از بالای مقیاس به سمت پایین حرکت میکنیم، امکان مبتدا واقع شدن کمتر و کمتر میشود. او مبتدا را براساس مفهوم «دربارگی» تعریف میکند و شرط مبتدا بودن را این میداند که سازهی مورد نظر جزء پیشانگارهی موضوعیت جمله باشد یا به عبارتی، این سازه باید موضوع بحث یا همان کانون توجه باشد. البته، لمبرکت سه پرسش مهم را بیپاسخ میگذارد که عبارتند از: آیا پیشانگارهی موضوعیت مقولهی یکدستی است یا انواعی دارد؛ رابطهی میان پیشانگارهی موضوعیت و مقیاس پذیرفتگی مبتداها چیست؛ آیا عملاً در تمامی جایگاههای این مقیاس امکان مبتدا واقع شدن (و بالطبع مبتداسازی) وجود دارد. نگارندگان مقالهی پیش رو میکوشند تا بر اساس دادههای زبان فارسی نشان دهند که موارد مبتداسازی گروههای اسمی تا چه اندازه با مقیاس فوقالذکر تطابق دارد. به علاوه، نگارندگان با اتکاء بر دادههای زبان فارسی پاسخهایی را برای سه پرسش مطرح شده ارائه میدهند. نخست آن که پیشانگارهی موضوعیت انواعی دارد. دوم آن که در همهی جایگاههای مقیاس پذیرفتگی مبتداها، شاهد پیشانگارهی موضوعیت نیستیم. سوم آن که در این مقیاس، از یک سطح به پایینتر آنچه روی میدهد، پیشآوری کانون است و نه مبتداسازی.دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321Bilingualism Phenomenon in Geographical of Rashtبررسی پدیدة دوزبانگی در گسترة جغرافیایی شهر رشت1943701FAمحرمرضایتی کیشه خالهعضو هیأت علمی دانشگاه گیلانمعصومهحامی دوستدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کیلانJournal Article20140217The bilingual is able to apply two Language equally or inequally in speaking, Writing….In general, two possible result of bilingualism is; maintainess of two Language and choice of the other Language. Domain analysis of Language with Language attitudes are the principles determinant of people Language selection. Domain analysis is a tool for determining the quantity of Language choice while Language attitudes indicates the reasons or causes of Language selection in a situation or circumstance. The results of this study showed that Ferend Domain has the highest gilaki Language use (%14), and the Family Domain(%12), Neighbor(%6)Education(%4) and Government(%3), respectively has Language uses. Overally, Language use was % 5 in Gilaki Language% 83 in Persian Language, %12 in both Language . In each Domains, there is not significant statistical differences among stand of Education and there is significant statistical differences among genders. پدیدة دوزبانگی از مسائل حساس در حوزة جامعه شناسی زبان است که از برخورد دو یا چند زبان حاصل میشود. دوزبانه کسی است که توانایی استفاده از هر دو زبان را به طور برابر یا نابرابر در مهارت گفتاری، شنیداری و ... دارد. پیامد حاصل از دوزبانگی، حفظ و ادامة مسالمتآمیز دو زبان در کنار هم یا تغییر و حذف زبان مغلوب و انتخاب زبان غالب است. مقالة حاضر در قالب نظریة پاراشر و با تفکیک جنسیتی به پدیدة دوزبانگی در شهر رشت میپردازد. در این پژوهش شماری از دانشآموزان سه پایة تحصیلی دبیرستان به تفکیک جنسیّت انتخاب شدند و در قالب پرسشنامه از آنها نظرسنجی بهعمل آمد. پس از جمعآوری پرسشنامه، از طریق آزمونهای آماری مقدار معنیداری یا غیرمعناداری متغیرها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321Thetical Grammar: An Introduction to Discourse Grammar based on Persian Examplesجنبههای دستور معترضه بر اساس نمونههایی از زبان فارسی4567696FAمحمدعموزادهعضو هیت علمی گروه زبانشناسی دانشگاه اصفهانحسنآزمودهدانشگاه اصفهانJournal Article20131101This article aims to introduce Discourse Grammar (DG) by using Persian examples. DS is comprised of <em>Sentence grammar</em> (SG) and <em>Thetical grammar</em> (TG) as two separate domains of investigation. On the basis of DG, the current paper focuses on those aspects of the language structures, namely theticals, which have been ignored or treated as marginal issues by previous models. It then presents how theticals play significant role in organizing discourse construction by being accompanied with sentence grammar. As a cognitive linking operation between theticals and sentence grammar, the phenomenon of Cooptation contributes immensely in the discourse organization. It will be also argued thetical elements behave differently at the syntactic, semantic and phonological levels in contrast to sentence elements in a discourse situation. In a sense, theticals are mainly triggered by the cognitive worlds of interluctors and operate at the pragmatic level of discourse organization. This means that such elements demonstrate a degree of elasticity and opacity, which make them quite different from the sentence structures which are rather fixed and transparent components of a discourse construction.این نوشتار به بررسی و معرفی رویکرد دستور کلام در زبان فارسی میپردازد. در این نظریه دستور جمله و دستور معترضه به عنوان دو جزء تشکیل دهنده دستور کلام هستند. با بهرهگیری از رویکرد دستور کلام به تحلیل واحدهای زبانیای میپردازیم که پیش از آن محققان دستور زبان این واحدها را به عنوان عناصر حاشیهای قلمداد میکردند و یا مورد اعتناء آنها قرار نمیگرفت. در این مقاله نشان داده میشود که واحدهای معترضه به همراه عناصر دستور جمله نقش بسیار مهمی را در سازماندهی کلام برعهده دارند. فرآیند عضوگیری به عنوان یک فرآیند شناختی رابط بین دستور جمله و دستور معترضه نقش مهمی را در ایجاد و سازماندهی کلام ایفاء میکند. همچنین استدلال میشود که واحدهای متعلق به دو حوزه مذکور در سطح آوایی، نحوی و معنایی رفتار متفاوتی را از یکدیگر نمایان میسازند. در واقع دستور معترضه از سطح جمله فراتر میرود و با جهان فراکلامی ارتباط مییابد و به تبع از محدودیتهای ساختار نحوی و آوایی آزاد میشود. دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321The emergence of double verbs in Persianپیدایش افعال دوگانه در زبان فارسی6995702FAمحمدراسخ مهنداستاد گروه زبان شناسی دانشگاه بوعلی سینا0000-0002-3109-7787Journal Article20140204Associate professor Department of Linguistics, University of Bu-Ali Sina
This paper examines the emergence of double verbs in Persian. In double verb construction, two verbs appear beside each other, acting as a single predicate. We have shown that these verbs are different from serial verbs and Persian is not a serializing language. In grammatacalization continuum, the double verb construction is between lexical verbs and modal verbs, being different from both. These verbs are in the path of grammaticalization and we have found two main reasons for this process: high frequency and being motion or posture verbs. This paper supports the functionalist claim that language use is the main reason for language change.در این مقاله، به بررسی ساخت هایی در زبان فارسی پرداخته ایم که در آن ها دو فعل در کنار هم، در یک جمله، به رویدادی واحد اشاره می کنند؛ مانند «گرفت خوابید روی تخت»، یا «خانه را فروختم رفت». این ساخت را ساخت فعل دوگانه نامیده ایم. ابتدا، به تمایز آنها با افعال تسلسلی پرداخته ایم و با بررسی معیارهایی نشان داده ایم که نمی توان زبان فارسی را دارای ساخت فعل تسلسلی دانست. سپس به تمایز این افعال با افعال معین پرداخته ایم و مشخص کرده ایم فعل دوگانه متفاوت از فعل معین است. در ادامه، به نقشی که این افعال در زبان فارسی دارند اشاره کرده ایم و نشان داده ایم این افعال بین افعال قاموسی و افعال معین قراردارند و در واقع در مسیر دستوری شدگی هستند. سپس دو دلیل عمدۀ دستوری شدگی این افعال را بررسی کرده ایم؛ این دو دلیل حرکتی بودن این افعال و بسامد بالای آن هاست. یافته های این مقاله تأییدی است بر این نکتۀ نقشگرایان که کاربرد زبان باعث تغییر زبان می شود و دستور زبان موجودیتی ثابت و محدود ندارد.دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321Verbal borrowing in Persian, Kurdish, and Azarbaijaniوامگیری فعلی در زبانهای فارسی، کردی و ترکیآذربایجانی97113705FAمهردادنغزگوی کهندانشگاه بوعلی سیناعلیعبدالملکیدانش آموخته زبان شناسیJournal Article20130803This paper investigates the loan verb accommodation strategies applied in the recipient languages of Persian, Kurdish (Sine'i dialect) and Azabaijani, spoken in the geographical area of Iran. The present study builds upon the work by Wohlgemuth (2009) who presents a typology for verbal borrowings. Based on the data taken from one monolingual and two bilingual dictionaries, major loan verb accommodation strategies in the three languages are isolated, described and exemplified. In this connection, it is demonstrated that Persian makes use of three major accommodation strategies of light verb, semantic borrowing, and indirect insertion, while in Kurdish direct insertion and semantic borrowing are applied, in spite of the fact that the latter language is an Iranian language, just like Persian. The reason behind this difference can be ascribed to the donor languages from which these two languages borrow. Most of the lexical items borrowed into Kurdish, have their origin in Persian. Being in the same language family, Persian and Kurdish share many linguistic features; therefore, applying the direct insertion strategy in accommodating verbal loans from Persian is fully justified in Kurdish. This is in contrast to Azarbaijani which makes no use of direct insertion strategy in borrowing verbal items from Persian, in spite of the fact that it has almost the same sociolinguistic standing like Kurdish in Iran. Being from a different language family, Azabaijani applies semantic borrowing and indirect insertion strategies to accommodate loan-verbs from Persian. <br /> در این مقاله، به بررسی راهکارهای انطباق وامواژههای فعلی در زبانهای فارسی، کردی و ترکی آذربایجانی میپردازیم. شواهد موجود بیانگر آن است که زبان فارسی در مقام زبان پذیرا[1]، افعال قرضی را مستقیماً به صورت «فعل» در نظام فعلی خود وارد نمیکند، بلکه از سه راهکار عمدۀ دیگر انطباق وامواژههای فعلی یعنی «همکرد»، «وامگیری معنایی» و «درج غیرمستقیم» استفاده میکند. با آنکه زبان کردی جزو زبانهای ایرانی است، ولی راه کار «همکرد» در آن رواج ندارد و در عوض، هنگام وامگیری افعال، در کردی بیشتر از دو راهکار «درج مستقیم» و «وامگیری معنایی» استفاده میگردد. دلیل استفاده از راهکار «درج مستقیم» را میتوان به شباهت ساختاری، آوایی و معنایی فارسی و کردی و وامگیری عمدۀ این زبان از فارسی نسبت داد. در زبان ترکیآذربایجانی، «درج مستقیم» در انطباق وامواژههای فعلی جایی ندارد، زیرا مانند گونههای زبان کردی در داخل ایران ، افعال خارجی بهطور عمده از فارسی وارد این زبان میگردد و شباهت ساختی، آوایی و معنایی فارسی و ترکی حداقلی است. بهعلت همین عدم شباهت (بهخصوص آوایی) است که در این زبان از راهکار «وامگیری معنایی» در کنار راهکار «درج غیرمستقیم» در مقام راهکارهای عمدۀ انطباق وامواژههای فعلی استفاده میشود. <br /><br clear="all" /> <br /> <br />[1].recipient language <br /> دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321Time line and time sequences in Persianسیر و توالی زمان در چند واژه زبان فارسی115138695FAآرزورازانیکارشناسیارشد زبانشناسی دانشگاه تهرانغلامحسینکریمی دوستاناستاد زبان شناسی همگانی دانشگاه تهرانJournal Article20130905This paper, based on researches in other languages such as English, Mandarin and Korean, is concerned with how time is lexicalized in Persian. Determining the orientation of time-line and perspectives adopted by observer to conceptualizing events and units of time is the goal of this paper. The study has been done in light of Radden (2011) ideas in the framework of Cognitive Linguistics. The data has been mainly chosen from contemporary Modern Persian and some from Dehkhoda dictionary. Results demonstrate that the orientation of time-line is conceived of as frontal, the future is seen as INFRONT of the observer and the past as BEHIND the observer. Sequences of events are conceptualized using both ego-aligned and ego-opposed perspectives, but sequences of units are lexicalized using ego-opposed perspective, so they are bidirectional sequences.پژوهش حاضر به بررسی شیوههای واژگانی شدن زمان در چند واژۀ فارسی با تکیه بر پژوهشهای انجام شده در زبانهای انگلیسی، چینی ماندارینی و کرهای میپردازد. هدف آن مشخص کردن جهت خط سیر زمان و تعیین زاویۀدید استفاده شده توسط تجربهگر برای درک توالی رویدادها و واحدهای زمانی میباشد. برای رسیدن به این هدف، آرای رادن (2011) در چارچوب زبانشناسی شناختی به کار گرفته شده است. دادهها از زبان فارسی معاصر انتخاب شدهاند و واحدهای زمانی کمبسامد در فارسی امروز نیز از لغتنامۀ دهخدا برگرفته شدهاند. در نهایت، نتیجه گیری میشود که خط سیر زمان در زبان فارسی افقی است، همچنین زمان گذشته در پشت سر و زمان آینده در مقابل روی تجربهگر درک میشوند. از طرف دیگر، تجربهگر از زاویۀدید ناهمسو و همسو برای درک رویدادها استفاده میکند، اما واژگانی شدن توالی واحدهای زمانی با استفاده از زاویۀدید ناهمسو و به صورت دوسویه انجام میشود.دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321Comparative survey of dowry and do-pareh meters and application of them in Bedil's sonnets (ghazals)بررسی تطبیقی اوزان دوری و دوپاره با کاربرد آن ها در غزلیات بیدل دهلوی139167698FAمهدیکمالیاستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجانJournal Article20131225Meters of Persian verse are mainly composed of various arrangements of short and long syllables. Among these meters, all the ones that can be divided into two equal parts from middle, would give poet the possibility of increasing the rhythm of poem by observing adaptation of bound of words with bound of prosodic feet and dividing the meter of hemistich; but, some of these measures are "vazne dowry"; it means a pause is essential in the middle of two parts of their hemistich. Although some others are do-pareh, there is not any pause in the middle of their two parts and just because of symmetry; they have more order and rhythm. Another group of these symmetrical syllabic patterns, depended on whether there should be a pause in their middle or not, will have two different meters: dowry and non-dowry. <br /> اوزان شعر فارسی عمدتاً متشکل از آرایش ها (ترتیب ها)ی متنوعی از هجاهای کوتاه و بلند است. از میان این اوزان، تمام آن هایی که مصراعشان الگوی هجایی متقارن دارد، یعنی می توان آن ها را از وسط به دو پارۀ مساوی تقسیم کرد، این امکان را به شاعر می دهد که با تطبیق دادن مرز کلمات با مرز ارکان عروضی و دوپاره کردن وزن مصراع، ضرب آهنگ شعرش را افزایش دهد؛ اما از این اوزان، برخی «وزن دوری» است؛ یعنی در میانۀ دو نیمۀ مصراعشان درنگ ضروری است و هر نیم مصراعشان حکم مصراع را دارد. برخی دیگر اگرچه دوپاره و متقارن است، در میانۀ دو نیمۀ آن ها درنگ وجود ندارد و تنها به دلیل تقارن، نظم و موزونیت آن بیشتر است. گروهی دیگر از این الگوهای هجایی متقارن، بسته به این که در میان آن ها درنگ شود یا نه، دو وزن مختلف خواهد داشت: دوری و غیردوری، و این از امکانات وزن شعر فارسی و مایۀ گسترش آن است. <br /> در گروه اخیر از اوزان، این سرایندۀ شعر است که باید دربارۀ استفاده از این امکان و رعایت درنگ در میان مصراع تصمیم بگیرد. بنابراین، بدون بررسی شعر (از دید آواشناسانه) و تنها با استناد به الگوی وزن، نمیتوان دربارۀ دوری یا دوپاره بودن آن قضاوت کرد. از سوی دیگر تلقی و رفتار شاعران مختلف با این گونه از اوزان نیز، یکسان نیست. <br /> برای نمونه، تلقی بیدل دهلوی از برخی از این وزن ها، با آنچه بعضی از محققان بر اساس بررسی الگوی هجایی اوزان یا اشعار تعدادی از شاعران در این زمینه بیان کرده اند، تفاوت هایی دارد. دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321Completive Aspect in Persianنمود تکمیلی در زبان فارسی169191704FAشادیداوریدانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20131124Crosslinguistically, completive aspect is a grammatical function through which the concept of 'to do something thoroughly and completely is encoded. In this survey, analyzing the verb raftan 'to go' basically as a marker of completive aspect in Persian, based on grammaticalization theory, I argue that other types of concepts that are related to the completion of a certain action,e.g expression of regret, unexpectedness, non-volitionality and humbleness are metonymically emerged and have dramatically been overlooked in the literature so far. These elaborated meanings indicate that a completed situation signals a shift in emphasis toward both the temporal endpoint of the action and the endpoint of the causal chain. An unanticipated completion of a situation may involve the concept of involuntary agent which in turn draws the emphasis away from the starting point of the action in order to make the non-canonically instigation of the situation prominent.نمود تکمیلی، نقشی دستوری است که رمزگذاری مفهوم «تکمیل موقعیت» را در زبانهای دنیا بر عهده دارد. با آنکه این مفهوم، هستهی نقشی نمود تکمیلی را تشکیل میدهد، اما شواهد حاکی از آن است که کاربرد این نمود از سوی گویشوران تنها به بازنمایی تصویر «تکمیل موقعیت» محدود نمیگردد. در پژوهش حاضر، پس از معرفی فعل معین «رفتن» در نقش نمود نمای تکمیلی در زبان فارسی، بر اساس چارچوب دستوریشدگی و نیز مدل ابعاد معینشدگی نشان خواهیم داد که تحول فعل حرکتی «رفتن» به نشانهی نمود تکمیلی، نمونهای از فرآیند معینشدگی است که تکوین معنای هستهای «تکمیل موقعیت» را به نمایش میگذارد. این معنای هستهای از رهگذر فرآیند بسط استعاریِ طرحوارهی رویداد حرکت در فعل «رفتن» پا به عرصهی وجود میگذارد. در کنار این معنای هستهای، عملکرد فرآیندهای مجازی در برخی از کاربردهای نمود مذکور، به پیدایش معانی غیر هستهای از جمله تأکید، افسوس، فروتنی، غیرمنتظرگی، بازگشتناپذیری و بیاختیاری فاعل یا کنشگر میانجامد. دادههای محدود زبان فارسی از کاربرد این نمود حاکی از آن است که تکوین نقشهای هستهای و غیرهستهای فعل حرکتی «رفتن» تنها بهدلیل تغییر جهت تمرکز ساخت نمود تکمیلی از نقطهی آغاز کنش به سوی نقطهی پایان آن نیست، بلکه انتقال مسیر توجه مخاطب از عنصر کنشگر به عنصر کنشپذیر بر روی محور گذرایی کنش، عامل دیگری است که به پیدایش چنین معانی کاربردی میانجامد.دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321A new look at the suffix -gari with a look at some Azerbaijani dataبازنگاهی به پسوند –گری با نگاهی به دادههایی از آذربایجانی193217703FAحسینهاشمی زرج آباددانشگاه پیام نور تنکابنJournal Article20130422This paper is a diachronic, synchronic and contact study of Persian suffix -gari with a look at some Azerbaijani data. Contrary to the earlier studies, I divide action nouns (ANs) suffixed with –gari into three major groups: Hierarchical ANs,(zargari),Reanalyzed non-hierarchical ANs(qazigari) & Derivational non-hierarchical ANs(mazhabgari,morabbigari). In the first section of the paper I give a brief introduction of the study then in the second section review the works done earlier. In section three after taking a look at the background of –gari in Old & Middle Persian I present the hypothesis and try to prove it giving evidences from Persian and a typologically far different language, Azerbaijani. I continue with counting the characteristics of the three major groups of the words mentioned above and giving examples from literary works of 4th century on I show how –gari have developed in Persian history. The last section concludes the paper.مقاله حاضر محصول مطالعهای همزمانی-درزمانی پیرامون رخدادی واجواژی، پیدایش پسوند <em>-گری</em> در فارسی با نگاهی به دادههایی از (ترکی)آذربایجانی (ایران) است. در این مقاله، بهخلاف پژوهشهای پیشین، کلمات مختوم به <em>-گری</em> به سه گروه تقسیم میشوند، پایگانیها نظیر <em>زرگری</em>، ناپایگانیهای بازتحلیلشده همچون <em>قاضیگری</em> و ناپایگانیهای اشتقاقی مانند <em>مذهبگری</em> و <em>مربیگری</em>. بخش نخست مقاله به مقدمه و بخش دوم به مرور و نقد مطالعاتی که پیشتر حول پسوند <em>-</em><em>گری </em>انجام شدهاست، اختصاص دارد. در بخش سوم، پس از نگاهی به پیشینۀ این پسوند در دو دورۀ باستان و میانۀ زبان فارسی، فرض مقاله مطرح و شواهدی در اثبات آن ازجمله از آذربایجانی به دست داده میشود. در ادامۀ همین بخش، مشخصات هریک از سه گروه کلماتگریدار فوقالذکر برشمرده، مثالهایی از متون نظم و نثر کهن(از قرن چهارم به این سو) برای هر یک ارائه و چگونگی شکلگیری پسوند <em>-گری</em> نمایش داده میشود. بخش چهارم شامل نتیجهگیری و پیشنهاددهی برای مطالعات آتی میباشد.دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321A Comparative Study on the Semantic Prosody of Some Verb Compounds in Persian and Englishبررسی تطبیقی طنینمعنایی برخی ترکیبات فعلی در زبان فارسی و انگلیسی219243697FAسید محمدحسینی معصومعضو هیأت علمی دانشگاه پیام نورمریم ساداتغیاثیاناستادیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی دانشگاه پیام نوربلقیسروشناستادیار گروه زبانشناسی و زبانهای خارجی دانشگاه پیام نوراشرف الساداتشهیدیدانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه پیام نورJournal Article20131126The present paper is a corpus-based study of Persian comparing the results with those obtained in English. A seemingly neutral word may come to achieve a kind of positive or negative shade of meaning due to its frequent concurrence with positive or negative words. The phenomenon is called semantic prosody. The present study applies the findings of English studies and compares them with the semantic prosody of the Persian equivalents. Following the models proposed by Sinclair (1987) and Louw (1993), the study works on a researcher-made 50- million-word corpus of randomly samples extracted from Iranian newspapers in a 5-year period. All the sentences containing the particular nodes were extracted and processed. The results indicated a patterning in the semantic prosody of Persian nodes similar to that of the English ones. Samples of the data from both languages together with their semantic prosody are presented.پژوهش حاضر به بررسی طنینمعنایی در پیکرهای از زبان فارسی و مقایسۀ یافته های تحقیق با نتایج مطالعات انجام شده در زبان انگلیسی می پردازد. یک واژۀ به ظاهر خنثی و فاقد بار معنایی خاص، ممکن است در اثر همنشینی مکرر با کلمات مثبت یا منفی، به نوعی بار مثبت یا منفی به خود بگیرد که به این پدیده، طنینمعنایی گفته می شود. در این مقاله، سعی می شود براساس اطلاعات موجود در زبان انگلیسی در مقایسه با زبان فارسی به مطالعۀ تطبیقی، باهمآیی کلمات و طنینمعنایی دراین زبان بپردازیم. چارچوب نظری این تحقیق براساس دیدگاه های سینکلر[1](1987) و بیل لوو[2] (1993) میباشد. ابتدا پیکرۀ زبانی بالغ بر 50 میلیون کلمه از متون مطبوعاتی سال های 1385 تا 1391 از روزنامههای مختلف جمعآوری شد. سپس، تمام جملاتی که در این پیکره دارای ترکیبات فعلی مورد نظر بودند، به همراه همایندهای آن ها استخراج و بررسی گردید. نتایج حاکی از وجود برخی الگوهای مشابه در شکل گیری طنینمعنایی این ترکیبات در زبان فارسی در مقایسه با یافته های زبان شناسان در مورد زبان انگلیسی بود. نمونه هایی از داده های هر دو زبان همراه با نمودار همنشینی آن ها و طنینمعنایی حاصل از این همنشینی ها در مقاله آمده است.
<br clear="all" />
[1]. J.Sinclair
[2]. Bill Louw
دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321The study of rhotics in Minabi dialectبررسی ر- آواهای گویش مینابی245262694FAپروانهزارعی پوردانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی دانشگاه علامه طباطبایی (مربی دانشگاه هرمزگان)Journal Article20130804This paper aims at surveying the acoustic-phonetic characteristics of the rhotics in Minabi dialects. Minabi dialect is the subdivision of Bashkardi and Bashkardi is originated from East South dialects. In various languages, rhotics are very variable in different contexts, and they are influenced by variable factors. The data gathered from Minabi dialects has shown that this dialect has two ‘r’ which have various allophones in different places. These data have been analyzed in Praat software (version 5.3.32). In this dialect, Trill ‘r’ has trill allophone in many places. Sometimes this phoneme has approximant ‘r’ , and rarely fricative or tap ‘r’ has been observed. Approximant ‘r’ also has tap allophone and fricative ‘r’ has sometimes been observed. <br /> در این پژوهش، ویژگی های صوت شناختی- آواشناختی ر- آواهای گویش مینابی بررسی شده است. گویش مینابی زیرشاخۀ گویش بَشکَردی است و گویش بشکردی نیز در گروه گویش های جنوب شرقی از دسته گویشهای ایرانی نو غربی است. ر- آوا در زبان های مختلف در بافتهای آواییِ متفاوت بسیار تغییرپذیر است و تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. داده های جمع آوریشده از گویش مینابی حاکی از آن است که در این گویش دو واج ر- آوای لرزشی و ناسوده دیده میشود که در جایگاههای مختلف واجگونههای متفاوت دارند. بررسی صوتشناختی ر- آواهای گویش مینابی در این پژوهش نشان میدهد که ر- آوای لرزشی در اکثر جایگاهها واجگونۀ لرزشی و گاه گونة آزاد ناسوده دارد و در موارد بسیار معدودی نیز گونۀ آزاد سایشی و زنشی آن به چشم میخورد. ر- آوای ناسوده نیز در جایگاههای مختلف دارای گونۀ آزاد زنشی و در برخی مواردی گونۀ آزاد سایشی است.دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140419Glide Formation as a Strategy for Hiatus Resolution: A Case Analysis in Kalhori Kurdishغلتسازی واکه به عنوان راهکاری برای رفع التقای واکهها بررسی نمونهای در کردی کلهری263275693FAمهدیفتاحیدانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی دانشگاه تهرانJournal Article20121111One of the general tendencies among the world languages is that of avoiding vowel hiatus in the phonetic level. One of the vowel hiatus strategies is changing the second vowel into a glide. This article tries to analyze a case in Kalhori Kurdish based on Harmonic Serialism, and reviews the main concepts in the Optimality Theory. In Kalhori Kurdish, if one of the low vowels comes before a high vowel, the latter changes into a glide so as to avoid vowel hiatus; and if the former is low front some changes come into play. The main aim of the article is the order of some of the relevant universal constraints in Kalhori Kurdish in a way to justify the derivation of glide forms from the URs. In the end, the article comes up with the contraints' order *VV, MAX LEX, DEP >> MAX [+low] >> AGREE (GLIDE) >> IDENT.یکی از گرایش های عام در میان زبان های دنیا، اجتناب از برخورد واکه ها در سطح آوایی، پس از ساخت صورت زیربنایی واژه در بخش صرف است. یکی از راهکارهای رفع التقای واکه ها، تبدیل واکة دوم به غلت است. در این مقاله، سعی بر آن است تا با ارائة تحلیلی در قالب رویکرد تسلسل گرایی هماهنگ[1] (HS) در نظریة بهینگی، نمونه ای در کردی کلهری مورد بررسی قرار گیرد و در آن مفاهیم اصلی در بهینگی، همچون تسلط، تعارض، تعدی و نیز سازوکار تعامل محدودیت ها معرفی شود. در کردی کلهری، اگر یکی از واکه های افتاده پیش از یکی از واکه های افراشته قرار گیرد، برای اجتناب از التقای واکه ها، واکة افراشته به غلت تبدیل می شود، و نیز اگر واکة اول افتادة پیشین باشد، تغییراتی نیز در آن رخ می دهد. در این مقاله، با توجه به محدودیت های جهانی و لزوم ترتیب خاص آنها در زبان های مختلف، هدف کشف ترتیب این محدودیت ها در کردی کلهری است؛ به شکلی که بتوان با استفاده از ترتیب به دست آمده، اشتقاق صورت های آواییِ غلت شده را از صورت زیربنایی به روساخت، به دست آورد. پس از تحلیل داده ها، مشخص شد که برای توصیف غلت سازی در کردی کلهری، محدودیت های max<sub>lex</sub>،*VV و dep بر محدودیت max(v<sub>[+</sub><sub>low]</sub>) و این محدودیت خود بر agree(glide) مسلط است، و همة این محدودیت ها بر محدودیت ident تسلط دارند. <br /><br clear="all" /> <br /> <br />[1]. Harmonic Serialism (HS) <br /> <br /> دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321abstractساختگرایی یا نقشگرایی؟ درآمدی بر مجادله لازار و گیون277282796FAمحمدراسخ مهنداستاد گروه زبان شناسی دانشگاه بوعلی سینا0000-0002-3109-7787Journal Article20140517دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07404720140321Typology of Iranian Languagesرده شناسی زبان های ایرانی، دکتر محمد دبیرمقدم283294699FAراحلهایزدی فردانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه بوعلیسیناJournal Article20140109