دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823Studying Arabic Morpholological Templetsبررسی الگوهای ساختواژی عربی وارد شده در زبان فارسی122469FAمحمودبی جن خاندانشیار گروه زبانشناسی دانشگاه تهرانالهامعلایی ابوذردانشجوی دکتری گروه زبانشناسی دانشگاه تهرانJournal Article20121011Due to the influence of Arabic language on Persian language, large number of words in Persian language are either borrowed from Arabic language or coined based on Arabic morphological template. The question which arises here is whether the phonological representations of the mentioned words follow those of Arabic template? If they do so, it could be deduced that recognition of short vowels in Persian orthography is rule-based. In present study 15 Arabic template, based on which a large number of Persian words are coined, were studied and it was deduced that recognition of short vowels in Persian orthography is not necessarily rule-based. یکی از اطلاعات زبانی که فارسی زبانان برای کمکردن عمق نوشتاری خط فارسی از آن استفاده می کنند، آشنایی با صورت نوشتاری و تلفظ کلماتی است که منشأ عربی دارند. هدف تحقیق پاسخ دادن به این سؤال است که آیا کلمات فارسی که براساس الگوهای ساختواژی عربی ساخته شـــده اند، از برونداد واجــی آن الگوها نیز تبعیــت میکنند؟ برای پاسخ به این سؤال باید در واژگان به جســتجوی کلماتی پرداخت که بر اساس الگوهای ساختواژی عربی ساخته شده باشند. پیش بینی تحقیق بدین صورت است که اگر کلمات به دست آمده از واژگان، تلفظی مطابق با برونداد واجی الگوهای ساختواژی عربی مورد نظر داشته باشند، می توان نتیجه گرفت که بازشناسی واکه های کوتاه در زبان فارسی قاعده بنیاد است. اما اگر برونداد واجیشان متفاوت باشد، می توان نتیجة گرفت، بازشناسی واکه های کوتاه در زبان فارسی قاعده بنیاد نیست. نتیجه بررسی 15 الگوی ساختواژی عربی که وارد فارسی شده اند، نشان می دهد که بازشناسی واکه های کوتاه در زبان فارسی لزوماً قاعده بنیاد نمی باشد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_469_274fd42128710342e10d2a8d3f0201df.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823A Comparison of the Degree of Uniformity between the Written and Spoken Forms of Text in Persian and Englishمقایسه میزان انطباق صورت مکتوب و ملفوظِ نوشتار در زبان فارسی و انگلیسی2339470FAطاهرهطارمیکارشناسی ارشد زبان شناسی همگانیعادلرفیعیاستادیار گروه زبان شناسی دانشگاه اصفهانJournal Article20121011The present study attempts to determine the degree of uniformity between the written and spoken forms of text through the study of grapheme-phoneme correspondence in Persian and comparing it with English. To achieve this goal, different possible relationships between phonemes and graphemes were categorized into 6 numbered groups. Then two Persian and English short story collections were chosen and 5000 words of each book were studied. Each grapheme is matched with its corresponding phoneme, and then they are compared to determine the type of grapheme -phoneme relationship for each pair. Finally, it was determined that in both languages under study, a lack of one-to-one relationship between grapheme and phoneme was more discernible among vowels than among the consonants. A complete uniformity between the written and spoken forms of the text was also found to occur one and a half times more in Persian than in English. در پژوهش حاضر، سعی بر تعیین میزان تطابق صورت مکتوب و ملفوظ نوشتار، از طریق بررسی تناظر نویسه- واج در زبان فارسی و مقایسة آن با زبان انگلیسی می باشد. برای نیل به این هدف، انواع روابط احتمالیِ ممکن میان واج و نویسه در شش گروه متمایز طبقه بندی و شماره گذاری می شوند. سپس، دو کتاب داستان کوتاه فارسی و انگلیسی را برگزیده و 5000 واژه از هر کتاب مورد بررسی قرار گرفته و هر نویسه در تناظر با واج معادلش قرار داده شده و با مقایسه آن ها، نوع رابطة نویسه و واج برای هر مورد تعیین می گردد. پس از تجزیه و تحلیل دقیق داده ها، بسامد و میزان فراوانی هر یک از روابط احتمالی در میان داده های زبان فارسی معین شده و با نتایح حاصل از داده های انگلیسی مقایسه می شوند تا مواردی که موجب عدم انطباق میان صورت مکتوب و ملفوظ نوشتار در زبان فارسی می شوند، مشخص شده و بسامد آن ها با موارد مشابه در زبان انگلیسی مورد سنجش قرار گیرد. در نهایت مشخص گردید که نارسایی هایی که برای نظام نوشتاری فارسی عنوان می شود، مختص این خط نیست و در نظام نوشتاری زبان انگلیسی هم موارد مشابهی وجود دارد و به طور کلی نبود رابطة یک به یک بین نویسه و واج در هر دو زبانِ مورد بررسی در میان واج های واکه ای به مراتب بیش از واج های همخوانی مشاهده شد و در هر زبانی این عدم تطابق به نحوی خود را می نماید. همچنین، میزان انطباق کامل صورت مکتوب و ملفوظ نوشتار نیز در زبان فارسی حدود یک و نیم برابر بیش از زبان انگلیسی رخ داده بود. https://rjhll.basu.ac.ir/article_470_55d10efdd7e60b04c3cf1d15af286963.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823Persian loan Words in Buhtory Courtوامواژه های فارسی در دیوان بحتری4164471FAمریمرحمتی ترکاشونددانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینافرامرزمیرزاییاستاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20120818This article deals with the Persian loan words used in Bhtry poetry. These words show clearly how Abbasid poetry was influenced by Iranian culture and civilization.فرهنگ واژگانی هر شاعر گویای نوع اندیشه و حساسیت های فرهنــگی اش می باشد، زیرا هــنر شعر در ظرف زبان روی می دهد و واژگان و اصطلاحات به کار رفته در دیوان هر شاعری، نشانه های ارزشمندی هستند که به وسیلة آن ها می توان متن شعری را درک و دلالت های آن را یافت و به اندیشه ی شاعر و موقعیت متن شعری در زمان خود پی برد.
در دیوان بحتری، شاعر نوگرا و برجستة دورة عباسی، وامواژه های فارسی فراوانی یافت می شود، مانند: طبل، نای و مزهر(نام آلات موسیقی)، اردشیر، خسرو انوشیروان، قباد، یزدگرد، هرمز و...( نام پادشاهان ساسانی)؛ نوروز و مهرگان...(جشنها و اعیاد پارسی) و أسطول، منجنیق... (ابزار جنگی)، دیگر واژگانی چون دیزج، أبلق، دیباج، زاج، دستیجه، حرباء، مرزاب، تسوج، جوسق، جلِّنار، أرجوان و ... که فراوانی آنها در دیـــوان بحتری شگفت انگیز می نماید. این واژگان بیشتر بر عناصر مادی تمدن ایرانی دلالت دارد. این امر نشان می دهد که بحتری با توجه به شرایط و اوضاع و احوال عصر خویش، به نوعی گرایش به فرهنگ و تمدن ایران داشته است. وی از جمله شاعرانی است که دیوانش سرشار از نمونه های شعری بدیع در بیان عظمت و بزرگی تمدّن فارسی و بزرگان آن می باشد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_471_22cae9bde25f7fc3e63accddb0942acc.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823A study of Arabic Influence on Phonological System of Persian and Its Varietiesبررسی تأثیر زبان عربی بر نظام واجی زبان فارسی وگونه های آن6594472FAمهردادنغزگوی کهندانشیار دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20121219In the first part of the article, drawing upon Matras (2007), different types of phonological borrowings form Arabic into Persian varieties is examined. Our evidence illustrates that, as an adstrutum, Arabic has exerted much more influence on Persian varieties spoken to the Iran’s borders neighboring Arabic speaking peoples. The last portion of the article is devoted to the study of the development of Classical Persian into Modern Standard Persian. Here it is argued that in the course of this development, phonological system of Persian has lost many of its similarities with Standard Arabic. In other words, as a contact language, Arabic has had the least influence in the changes attested in development of New Persian.تماس زبانی یکی از عوامل مهم تغییر در زبان ها است. در تماس زبانی، دو یا چند زبان در مجاورت یکدیگر قرار می گیرند و با توجه به عوامل اجتماعی- زبانی بر هم اثر می گذارند. زبان فارسـی و دیگر زبان های ایرانی از همان آغاز گسترش در فلات ایران با زبان های غیر ایرانیِ بومی این سرزمین پهناور و نیز زبانهای اقوام مجاور در تماس بوده اند. زبان های سامی و در بین آن ها زبان عربی، از زمان ورود اسلام به ایران، بیشترین تماس و در نتیجه بیشترین تأثیر را بر زبان های ایرانی، از جمله فارسی و گونه های محلی آن داشته اند.قسمت مهمی ازاین تأثیرات، به خصوص در فارسی معیار امروز و فارسی دری قرون اولیۀ هجری،در حوزۀ واژگان و صرف صورت پذیرفته است و عناصر و انگاره های زبانی از لایه های بالای اجتماعی وارد فارسی شده است. به عبارت دیگر، به دلیل شأن اجتماعی عربی(به خصوص تا دوران مشروطه)، این زبان نقش قشر زبرین را در مقابل فارسی ایفا نموده و از این رهگذر وامگیری های واژگانی و صرفی صورت پذیرفته است.در این مقاله، بر آنیم تا تأثیرات احتمالی عربی را برنظام واجی فارسی نو و گونه های محلی آن بررسی نماییم. یکی از ملاک های مهم ما برای انواع وامگیری واجی از عربی، طــبقه بندی سه گانۀ مترس(2007)بوده است. شواهد نشان می دهد که از این انواع سه گانه وامگیری واجی، تنها یک نوع (آن هم به طور مشکوک)، در فارسی دری تأثیرگذار بوده است. در واقع، بررسی دقیق سیر تحول نظام واجی فارسی نو که در این مقاله صورت گرفته است، مبین فاصله گرفتن نظام واجی این زبان از نظام واجی عربی فصیح در گذر زمان است. به عبارت دیگر، عربی به عنوان قشر زِبَرین تأثیری اساسی بر نظام واجی فارسی نو نداشته است. در مورد گونه های محلی زبان فارسی، وضعیت چنین نبوده است. زبان عربی در مناطق مرزی (مثل خوزستان) نه در مقام قشر زبرین، بلکه به عنوان قشر همتراز تأثیراتی بر نظام واجی بعضی گونه های فارسی داشته است. علاوه بر این، همگام با مهــاجرت اقوام عربی زبان به مناطق مختلف(در قرون اولیۀ هجری)،زبان عربی نتوانسته است جایگاه خود را در میان این اقوام حفظ کند و با تلفیق اقوام عرب در جوامع ایرانی، زبان عربی فراموش شده و به عنوان قشر زیرین از آن تنها نشانه های کم اهمیتی در بعضی از گونه های فارسی چون شهرضائی، بعضی از لهجه های فارسی خراسان و جز آن، بر جای مانده است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_472_c137b71cf9f5d150c6691062e1ce0aa1.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823The Semantic Networks of Two Prepositions; Dar and Sarبررسی شبکه معنایی حروف اضافه ی «در» و «سر»95111473FAمحمدراسخ مهنددانشیار دانشگاه بوعلی سینا0000-0002-3109-7787نفیسهرنجبر ضرابیدانش آموخته ارشد زبانشناسیJournal Article20121219One of the issues which has been presented in cognitive linguistics is the understanding of abstract and subjective domains such as time. Objective and real domains like space are understood directly. We as humans interact with such domains in our everyday life. As a result of such interactions, some image – schemas are built in our brains which are used in the understanding of more abstract domains. In order to study the relationship between the time and the space, we have studied prepositions which are one of the best examples of polysemy in Persian grammar and we have drawn a semantic network for each preposition based on Tylor and Evans’s (2003) criteria in determining the primary and distinct meaning of a preposition. Semantic networks show that temporal terms are based on spatial terms in Persian grammar.یکی از بحث هایی که در زبانشناسی شناختی مطرح می شود، چگونگی درک حوزه های انتزاعی است. حوزه های فیزیکی و عینی نظیر مکان به صورت مستقیم درک می شوند. در اثر تعاملات روزمــرة انسان با چنین حوزه هایی، طرحواره هایی (مفاهیمی) در ذهن انسان ساخته می شوند. انسان با ایجاد تناظر بین حوزه های انتزاعی و عینی، از این طرحواره های موجود در ذهـن که از حوزه های عینی حاصل شده اند، در درک حوزه های انتزاعی بهره می گیرد. در این پژوهش، با تکیه بر بحث های زبانشناختی مطرح در این زمینه، به بررسی رابطة زمان و مکان در دستور فارسی پرداخته ایم. به همین منظور، معانی مختلف حروف اضافه «در» و «سر» را از فرهنگ سخن انوری(1381) استخراج نموده و سپس با استفاده از معیارهای تایلر و ایوانز (2003) معنای اولیه و معانی متفاوت هر حرف اضافه را معین و در نهایت شبکة معنایی آن را ترسیم کرده ایم. بررسی شبکة معنایی حروف اضافه حاکی از آن است که در زبان فارسی، عبارات زمانی بر پایة عبارات مکانی شکل می گیرند. به عبارت دیگر، مکان (حوزة عینی) مقدم بر زمان (حوزة انتزاعی) بوده و این فرآیند حاصل استفاده از ابزارهای شناختی نظیر جسمی شدگی، طرحواره های تصویری و غیره است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_473_147444a4049b74122a2693edbb442e90.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823Metaphorical Expression of Sadness and Happiness in Everyday Speechبیان استعاری غم و شادی در گفتار روزمره114139474FAمعصومهملکیاندانش آموخته کارشناسی ارشدفرهادساسانیدانشیار گروه زبان شناسی دانشگاه الزهراID0000-0002-7585-918Journal Article20121219Today, study of metaphor in various fields of language has received much attention; undoubtedly emotion is one of the most important ones. In this study, sadness and happiness in everyday speech are surveyed based on a cognitive framework. The most common source domains used in conceptualizing these two emotions are determined. Then emotion metaphors are divided into 3 groups based on Kövecses model to see most of these metaphors are placed within which group. Required data has been gathered from Tehran. Generally, 125 expressions are analyzed; 81 expressions are related to sadness and 44 expressions are related to happiness.
امروزه، بررسی استعاره در حوزههای مختلف زبان توجه بسیاری را به خود جلب کرده و بیتردید احساس یکی از مهمترین این حوزههاست. در این مقاله، مفاهیم غم و شادی در گفتار روزمره در چارچوبی شناختی مورد بررسی قرار میگیرد و رایجترین قلمروهای مبدأ برای مفهومسازی این دو احساس تعیین میشود. سپس، استعارههای احساس بر اساس مدلی که کُوِچِش (Zoltàn Kövecses) برای دستهبندی استعارهها ارائه کرده است، تقسیمبندی میشوند تا مشخص شود غالب این استعارهها در کدام گروه واقع میشوند. دادههای این مقاله از محدودة شهر تهران گردآوری شده است. در مجموع، تحلیل بر روی 125 عبارت صورت میگیرد که از این میان 81 مورد به غم و 44 مورد به شادی مربوط است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_474_3ed10d374e65876358f502e1a0ea8e11.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823A new classification for analyzing conceptual metaphors: Examples from Persian and Spanishتحلیل استعاره های مفهومی در یک طبقه بندی جدید با تکیه بر نمــونه هایی از زبان های فارسی و اسپانیایی141165475FAآزیتاافراشیعضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیتورجحسامیمدرس زبان اسپانیانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمالJournal Article20121010The analysis of Conceptual Metaphors within a classification which includes categories of orientational, Ontological, Structural Metaphors entails difficulties, for the single Name of Mapping often appearing in both Ontological and Structural Metaphors. This theoretical point has made the authors of the present article scrutinize and carry out a revision of the Contemporary Theory of Metaphor in a contrastive cross-linguistic study based on samples from Persian and Spanish. In this research, certain changes were made in the classification of Conceptual Metaphors that, making reference to data, can give rise to a more exact definition of the different types of Conceptual Metaphor. According to the new classification suggested in this article three categories plus further sub categories are substituted for the existing classes of ontological and structural metaphors, whose theoretical applicability is confirmed by the cross-linguistic data.تحلیل استعاره های مفهــومی در طــبقات استعاره های جهتی، هستیشناختی و ساختی دشواری هایی را موجب می شود،زیرا گاهی یک اسم نگاشت هم در طبقة استعاره های ساختی و هم در طبقة استعاره های هستی شناختی واقع می شود. این مسأله نظری نگارندگان مقاله را بر آن داشت تا در یک بررسی مقابله ای بینازبانی، با تکیه بر نمونه هایی از زبان های فارسی و اسپانیایی نظریة معاصر استعاره را مورد بازنگری قرار دهند. در این پژوهش، تغییراتی در طبقه بندی استعاره های مفهومی صورت گرفت که می تواند توصیف دقیق تری از انواع استعاره های مفهومی به دست دهد. در قالب طبقه بندی جدیدی که برای تحلیل استعاره های مفهومی در این مقاله پیشنهاد شده است، به جای طبقات استعاره های هستی شناختی و ساختی، سه طبقه دیگر به همراه زیرشاخه هایشان معرفی شده که کارآیی نظری آن را شواهد بینازبانی مورد تأیید قرار داده است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_475_5086d8c3bbd0f8299fa8614a2601a5a1.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823The forms of Ergative’s Sediments in Tati, Taleshi and Guilaki languagesشکل های فروپاشی ساخت ارگتیو در زبان های تاتی، تالشی و گیلکی167182476FAجهاندوستسبزعلیپوراستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشتJournal Article20121119All languages indicate the relationship between verbs and their arguments by constituent order, case marking and agreement. Case marking has many forms such as nominative-accusative, neutral, ¬ergative-absolutive, quasi-neutral, and tripartite. Ergative-absolutive system or ergative is the case of A or the subject of transitive verbs. Tati, Taleshi and Guilaki languages are from Iranian Caspian languages group. Tati and Taleshi have ergtive system but it is not common in Guilaki. This paper tries to analyze the ergatives’s Sediments in these languages. It is shown that Tati and Taleshi are losing some ergative properties, for example clitics are going from second (wackernagel) position toward verb, agreement between verb with object in gender, number and person is gradually disappearing.زبان های دنیا برای نشان دادن روابط دستوری در جمله از شیوه های توالی، مطـابقه، و حالت نمایی اســـتفاده می کنند. نظام حالت نمایی خود به چند شیوه تقسیم شده است که یکی از آنها کُنایی– مطلق یا ارگتیو است. ارگتیو حالتی است نحوی مربوط به فاعل فعلهای متعدی که در آن، عامل به شکل غیرفاعلی و مفعول به شکل فاعلی ظاهر میشود. سه زبان تاتی، تالشـی و گیلـکی از گروه زبان ها و گویش های حاشیة خزر هستند که امروزه بسیاری از مردم ایران و خارج از ایران به این زبان ها تکلــم می کنند. در اغلب گونه های دو زبان تاتی و تالشی، ساخت ارگتیو رعایت می شود، اما در زبان گیلکی از بین رفته، و فقط رسوباتی از آن باقی مانده است. هدف این مقاله نشان دادن رسوبات و شکل های فروپاشی ساخت ارگتیو در زبان های ذکرشده است. منظور از رسوبات ویژگی هایی است که از شکل اصلی این ساخت باقی مانده است. برای این منظور، ضمــن شناسایی شــکل های مختلف فروپاشی، شواهدی از گونه های مختلف ذکر شده است. داده های این تحقیق، علاوه بر روش میدانی، به صورت کتابخانه ای نیز انتخاب و جمع آوری شده است. مطابق این تحقیق نحوۀ فروپاشی این ساختار را چنین میتوان بیان کرد که پی بست ها از جایگاه دوم خارج شده اند، و به سوی فعل در حال حرکتند؛ تطابق فعل با مفعول در شمار و شخص، و تمایز حالت فاعلی و غیرفاعلی اسم ها در حال از بین رفتن هستند؛ نحوۀ استفاده از ضمیر اول شخص مفرد man/az در بسیاری از گونه ها نابسامان شده است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_476_503237b87b81a85fc2472d04d5d53318.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823Survey of Persian Metrics based on Iterative theoryبررسی وزن شعر عروضی فارسی بر اساس نظریة تکرار183203477FAنداموسویدانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه علامه طباطباییامیدطبیب زادهدانشیار گروه زبان شناسی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20120903In this research, we study the Persian meters in the framework of iterative theory. Iterative theory is a theory in generative metrics, proposed by Fabb and Halle (2008). This research aims to specify metrical grids of Persian meters, and to categorize metra, based on subsequent metrical grids and specifying maxima. We studied 30 of the Persian’s most frequent meters. metrical units, feet, metra and maxima were among the categories studied in each meter. The final results indicated that there are two different rules for specifying metrical grids of Persian meters. In addition to specifying metrical grids, these rules specify strict and loose meters. Moreover, application of these rules leads to the categorization of meters into four main categories of complete metron, initial- broken metron, final- broken metron and bilateral- broken metron. Application of these rules and metrical grids provided a new approach to the scansion of meters into their metra.در این پژوهش به بررسی وزن شعر عروضی فارسی برمبنای نظریۀ تکرار میپردازیم. نظریۀ تکرار، نظریهای در حوزۀ وزنشناسی زایشی است که توسط فب و هله (2008) معرفی شده است. هدف از این پژوهش، تعیین شبکههای وزنی اوزان عروضی فارسی، طبقهبندی ارکان براساس شبکههای وزنی منتج از آن و تعیین هستههای وزنی بوده است. ما بررسی را بر روی سی وزن از اوزان پرکاربرد فارسی انجام دادیم. واحدهای وزنی، پایهها، ارکان و هستههای وزنی، از مقولههای مورد بررسی بودند. نتایج نهایی نشان داد که دو قاعدۀ وزنی مختلف برای تعیین شبکههای وزنی اوزان عروضی فارسی وجود دارد. این قواعد ضمن تعیین شبکههای وزنی، اوزان سالم و لنگ را هم مجزا میکنند. همچنین با بهکارگیری این قواعد، میتوان اوزان را در چهار گروه کلی رکن-کامل، رکن-شکستة آغازی، رکن-شکستة پایانی و رکن-شکستة دوسویه تقسیمبندی کرد. اعمال قواعد و تعیین شبکههای وزنی، رویکرد نوینی را در تقطیع اوزان فارسی به ارکانشان نیز به دست داد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_477_67788f2b1a08c2afcd6b5023bbee96d3.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823International capabilities of Persian languageقابلیت های زبان فارسی و موانع جهانی شدن آن205228478FAعلیمحمدیدانشیار دانشگاه بوعلی سینا0000000208975035Journal Article20120903Unfortunately Persian language, especially in the time that language divisions are taken into consideration by people and mass Medias, has not been considered among creative and active languages. As far as we know, English, French, Spanish, German and Italian are among those outstanding languages of the world. Also, Russian, Arabic and German languages have participated in some divisions and are considered as major languages of contemporary world by some researchers. I believe that this kind of dividing and exacerbating it goes neither with practical- functional standards nor linguistic ones. This article tries to analyze the causes of deprivation of Farsi language as much as its capabilities for being universal, considering whys and causes of language becoming prominence or leading international one.زبان فارسی، خصوصاً در سالهایی که بخشبندی و تمایز زبانها مورد توجه رسانهها و عموم مردم جهان قرار گرفته، در شمار زبانهای پویا و پرتحرک جهان به شمار نیامده است. تا آنجا که مشاهده میشود، زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی و ایتالیایی در شمار زبانهای برجستة جهان محسوب میشوند. از دیگر سو، زبان روسی و عربی و آلمانی نیز، از این قافله عقب نمانده و خود را به معرفی سطح جهانی رساندهاند. در این مقاله، کوشش شده است ضمن اشاره به دلایل برجسته شدن یک زبان و قرارگرفتن آن در جایگاه زبان بینالمللی، علل ارتقاءنیافتن رسمی زبان فارسی به جایگاه زبانهای برجستة جهان، با توجه به قابلیتهای جهانی آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. به همین جهت ابتدا در بخش نخست مقاله، موانع کسب جایگاه مناسب زبان فارسی و مشکلات درونی آن مورد توجه قرار گرفته و در بخش دیگر، رویکردی به موانع جهانی شدن زبان فارسی داشتهایم. در پایان مقاله، با نگاهی به سابقة درخشان زبان فارسی، یادآوری کردهایم که با توجه به قابلیتهای درونی و برونی این زبان و اهتمام گویشوران آن، زبان فارسی میتواند جایگاهی برتر در میان سایر زبانها داشته باشد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_478_ed500462afabd2f885229384c954b11a.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823abstractنقد و بررسی کتاب فرهنگ اوزان شعر فارسی تألیف دکتر تقی وحیدیان کامیار229252479FAمهدیکمالیاستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجانJournal Article20121219https://rjhll.basu.ac.ir/article_479_7be47520a3a02e2e9746d11102a8e6c1.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823abstractبازنمایی ظرفیت253260480FAراحلهگندمکاردانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20130226https://rjhll.basu.ac.ir/article_480_092602e50365dd5c55979c1a5d248e09.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403520130823abstractتغییر انطباق در زبان های ایرانی: رویکردی بر اساس دستور ساختاری،جفری هیگ،2008261267481FAراحلهایزدی فردانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20121219https://rjhll.basu.ac.ir/article_481_33d8d7515ee29f14f06cd3478de3b1ff.pdf