دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522The Spatial Thematic Roles Markers in Neyshabouri Turkish: A Descriptive Approachنشانههای نقشهای معنایی مکانی در زبان ترکی نیشابوری: رویکردی توصیفی118273710.22084/rjhll.2018.15403.1790FAعلیرضافیروزیدانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه علامه طباطبائی تهرانمحمددبیرمقدماستاد زبانشناسی همگانی، دانشگاه علامه طباطبائی تهرانJournal Article20171230Since each language and dialect mirrors culture and identity of various ethnicities and are deemed mankind heritage, preserving, collecting, and registering the data of each variety is of paramount importance. Due to urban development and mass media, Persian may marginalize unknown varieties, even to the level of their disappearance making them dead languages. It is incumbent on the authors to take actions in preserving Neyshabouri Turkish variety. So far, many varieties have been covered and registered all over Iran, but it is still a long way to the ideal state. This paper examines different markers of spatial thematic roles in a Khorasani Turkish, i.e. Neyshabouri Turkish, a south variety spoken in the district of Sarvelayat predominantly. These roles are morphologically formalized in this language through wide use of postpositions. This paper is descriptive in terms of its approach. This paper also shows how much this variety utilizes vowel harmony.زبان و گویش هر قوم آیینه تمام نمای فرهنگ و هویت آن قوم بهشمار میرود؛ بنابراین، حفظ، ثبت و ضبط دادههای این زبان ها و گویش ها امری ضروری است. به دلیل گسترش روزافزون شهرنشینی و توسعه وسایل ارتباط جمعی ممکن است در آیندهای نه چندان دور، زبان فارسی این گونهها را به حاشیه براند، در نهایت بر آنها غالب شده و این زبانها را به زبانهایی بدون گویشور تبدیل نماید. تاکنون، گویشها و زبانهای بسیاری در ایران ثبت و ضبط شده اند، اما همچنان تا شناسایی و توصیف کلیه زبانها و گویشهای رایج ایران راه درازی باقیست. این مقاله نشانههای نقشهای معنایی مکانی را در نظام صرفی گونهای جنوبی از زبانهای ترکی خراسانی به نام ترکی نیشابوری مورد بررسی قرار می دهد، که در بخش سرولایت شهرستان نیشابور تکلم می شود. نقشهای معنایی مکانی در این زبان بهصورت صرفی با استفاده از پس اضافه ها نشان داده شده است. رویکرد مقاله حاضر توصیفی و ناظر بر استفاده روزمره گویشوران میباشد. نکته ای جانبی نیز در این مقاله بهدست آمد: این گونه زبانی بهطور قابل ملاحظه ای از فرایند هماهنگی واکه ای، بهره می گیرد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2737_0b84a284216d40174a5ff48100484dc0.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Persian Agentive Compound Words Ending in 'PAZ' Present Stem:
Construction Morphology Approachواژههای مرکب مختوم به ستاک حال «پز» با مفهوم عاملمحور ازمنظر صرف ساختی1945273810.22084/rjhll.2018.15816.1808FAذلیخاعظیم دختدانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه اصفهانعادلرفیعیاستادیار گروه زبانشناسی، دانشگاه اصفهانJournal Article20180216The presentstudy investigated the semantic variationsof the agentive compound wordsending in paz present stem in Persian within the framework of Construction morphology. For this purpose, the168words were collected from Persian synchronic and diachronic corpora. These words were divided into four semantic categories of the characteristics of a human agent,agentive person,job and instrument,and belong to the two main lexical categories of adjective and noun. The diachronic investigation of the extracted words revealed that since 5 th century A.H Persian speakers have created a schema for denoting to words of job semantic category. Then,in the second half of the present century,they have developed a new schema for coining instruments by the help of approximation process. Further,it was revealed that the traditional hypothesis of metaphorical extension of agent to instrument does not hold in Persian. Also,the two constructions of agentive noun and agentive adjective of compound words ending in 'paz' are sister constructions.پژوهش حاضـر در چارچوب صرف ساختی به بررسی تنوعات معنـایی واژههای مرکب مختـوم به ستاک حال «پـز» دارای مفهوم عاملی در زبان فارسی پرداخته است. پرسشهای اصلی پژوهش حاضر چگونگی شکلگیری این تنوعات و رابطۀ بین طرحواره ناظر بر آنها است. به این منظور، 168 واژه مدنظر از پیکرههای درزمانی و همزمانی زبان فارسی گردآوری شدند. این واژهها در مقولههای معنایی ویژگی شخص عامل، اسم شخص عامل، اسم عامل غیرشخص/ ابزار و اسم شغل جای میگیرند و به دو مقولۀ عمدۀ واژگانی صفت و اسم تعلق دارند. بررسی درزمانی واژههای استخراجشده نشان داد گویشوران زبان فارسی از قرن پنجم هجری قمری طرحواره اسم شغل را از ساخت [x-پز] برای اشاره به مفاهیم شغلی منشعب کردهاند. سپس در ربع دوم قرن شمسی حاضر تحتتأثیر بسط استعاری در سطح الگو و براساس فرایند تقریب، طرحوارهای جدید و مستقل برای ابزارواژهها ساختهاند. علاوهبر این مشخص شد که در توجیه نحوه شکلگیری زیرطرحواره ابزار، فرضیۀ سنتی بسط مفهوم عامل به ابزار در زبان فارسی پاسخگو نیست. همچنین، استدلال شد دو ساخت اسم عامل و صفت عامل واژههای مرکب مختوم به ستاک حال «پز» ساختهای خواهر محسوب میشوند بهطوریکه حتی با بررسیهای درزمانی نمیتوان تقدم و تأخری میان شکلگیری آنها تعیین کرد و همواره میان آنها رابطه جانشینی برقرار است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2738_506170ff23536d1cd2e71f835bb2c00d.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Ways of expressing subjunctivity and uses of subjunctive forms in Persianراههای بیان التزام و کاربردهای صورتهای التزامی در زبان فارسی4757273910.22084/rjhll.2018.15070.1776FAجلالرحیمیاناستاد زبان شناسی، بخش زبانهای خارجی و زبان شناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیرازعلیرضاخرمائیدانشیار زبان شناسی، بخش زبانهای خارجی و زبان شناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیرازJournal Article20171118Among non-indicative verbal forms, subjunctive is of most uses. This form not only plays the most important functions in expressing modal concepts, but also has a close relationship with 'aspect'. In this paper, the ways in which subjunctive concepts are expressed different uses of subjunctive forms are studeid. Based on the findings of the research, there are at least six ways in which modal concepts are expressed in Persian all of which carry subjunctive forms. Subjunctive forms play at least fifteen different functions which are divided into two categories, namely, prototypical vs non-prototypical. All these functions share one feature: there is no guarantee for the actualization of the event or situation in question. As far as meaning is concerned all subjunctive forms function within a single network in center of which there exists a prototypical meaning. All other non-prototypical meanings are derived from this prototypical meaning.از میان صورتهای غیراخباری فعل، یعنی امری، التزامی و دعائی، بهنظر میرسد که صورت التزامی از پربسامدترین کاربردها را داشته باشد. بهویژه که صورت مزبور نقش قابلتوجهی در بیان مفاهیم وجهی در فارسی دارد و از رابطهای تنگاتنگ با مفهوم نمود بهرهمند است. در این تحقیق، دو هدف عمده و مرتبط با هم دنبال شده است: نخست، شیوههای بیان مفاهیم التزامی در زبان فارسی که بسیاری از آنها به کاربردهای وجهی معروفند و دوم، کاربردهای گوناگون صورتهای التزامی که بخشی از آنها غیروجهی است. براساس یافتههای تحقیق، در زبان فارسی دستکم شش شیوه برای بیان مفاهیم وجهی در فارسی وجود دارد که در همگی آنها صورتهای التزامی فعل ایفای نقش میکنند. در صورتهای التزامی نیز پانزده کاربرد قابل مشاهده است که به دو دسته کاربردهای سرنمونی و غیرسرنمونی قابل تقسیم هستند. وجه مشترک تمامی کاربردهای پانزدهگانه، معنای طرحوارهای عدم قطعیت است که در صورت التزامی وجود دارد. معنای صورت التزامی بهصورت یک شبکه عمل میکند که در آن، یک معنای سرنمونی در مرکز قرار دارد و مابقی معانی غیرسرنمونی هستند و به نوعی از این معنای سرنمونی مشتق شدهاند که بهعنوان یک مقوله شعاعی عمل میکنند.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2739_0a797b59f468fed191a3c99b785274c0.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Survey of Baqara Sura based on conceptual blending theoryبازکاوی سورۀ بقره بر اساس نظریه آمیختگی مفهومی5984274010.22084/rjhll.2018.16243.1820FAمرتضیقائمیاستاد زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سیناسید مهدیمسبوقدانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینااکرمذوالفقاریدانشجو ی دکتری دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20180427In cognitive linguistics, conceptualization plays a very important role in the recognition of meaning. This study selected Baghra Surat as part of this holy book and the selected verses from their true and spiritual meaning using the concept of conceptual blending. The aim of this research, which is done by analytical-descriptive method, is to express the hidden concepts in the Qur'an and its representation in various issues and to answer this question. First, is the concept of conceptual blending compatible with the Qur'an? Secondly, how is conceptual blending used in the Qur'an ? After analyzing the verses, it was concluded that the blending is useful in analyzing the verses, and in addition to raising abstract issues, describing different groups of society and sentences such as retaliation, and this ability is best suited to the hidden dimensions of these issues to the audience.در زبان شناسی شناختی مفهوم سازی نقش بسیار مهمی در شناخت معنا دارد. نظریه «آمیختگی مفهومی» به خوبی توانسته روش مفهوم سازی و معنای موجود در ذهن را با بررسی زبان مورد تحلیل قرار دهد. بررسی دقیق متون و درک همه جانبۀ معانی آن ها باعث شد تا این نظریه در تحلیل و بررسی قرآن به دلیل مفهومی بودن آن مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش سورۀ بقره را بهعنوان بخشی از کتاب آسمانی برگزید و با گزینش آیات منتخبی از آن مفهوم حقیقی و معنوی آنها را با استفاده از دیدگاه آمیختگی مفهومی بیان نمود. هدف این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده، بیان مفاهیم پنهان در قرآن و نمایش هنرآفرینی آن در بیان مسائل گوناگون و پاسخ به این سؤال است که اولاً آیا دیدگاه آمیختگی مفهومی در قرآن کریم قابل انطباق است؟ ثانیاً چگونه آمیختگی مفهومی در قرآن بهکار گرفته شده است؟ پس از تحلیل شناختی آیات این نتیجه حاصل شد که آمیختگی در تحلیل آن ها مفید واقع شده و علاوه بر مطرح کردن مسائل انتزاعی، توصیف قشرهای مختلف جامعه و احکامی مانند قصاص کاربرد دارد و این قابلیت در آن وجود دارد که به بهترین شکل ممکن ابعاد پنهان این مسائل را به مخاطب عرضه نماید.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2740_7dfa87520bd5b30ea48bfe7756114ad5.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Conceptualization of Sadness In persian: A corpus-driven and Cognitive Approachاستعاره های مفهومی غم در زبان فارسی: رویکردی شناختی و پیکره ای8599274110.22084/rjhll.2017.13628.1716FAوجیههفرشیدکترای زبانشناسی، دانشگاه تهرانعلیافخمیاستاد زبانشناسی، دانشگاه تهرانآزیتاافراشیدانشیار زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیغلامحسینکریمی دوستاناستاد زبانشناسی، دانشگاه تهران.Journal Article20170508The current study investigates how Sadness is Conceptualized in Persian Linguistic Database. Analyzing the Corpus, the authors managed to extract 2098 lingusitic phrases, containing 529 metaphorical by searching several keywords pertaining to Sadness. Then, the metaphorical phrases were analysed according to Conceptual Metaphor Theory and Conceptual mappings were extracted. It was determined that source domains of Thing/Material, Location/Time, Animacy, Container/Contained material, Illness/Physical Damage are used more frequently by the Persian speakers in conceptualization of Sadness. As an important sub-findings of the research, it was also determined that the “Del” [heart] as a body Organ is much more frequent among Persian speakers in Conceptualization of Sadness.نگارندگان در مقاله حاضر، به بررسی چگونگی مفهوم سازی استعاری حوزه عاطفی<strong>غم</strong> در پایگاه دادگان زبان فارسی میپردازند. برای نیل به این هدف، با استفاده از چندین کلیدواژه مرتبط با حوزه <strong>غم</strong> و جستجوی آنها در پایگاه دادگان زبان فارسی، 2098 عبارت زبانی پیدا شد که از این تعداد 526 عبارت استعاری بهدست آمد. سپس این عبارات استعاری با توجه به نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (1980) تبیین شد و نگاشتهای استعاری آنها (شامل 535 استعاره عام و 247 استعاره خاص) بهدست آمد. نگارندگان، سپس، با توجه به پربسامدترین و متداول ترین نگاشت های استعاری و پربسامدترین استعاره های مفهومی عام و خاص، به این نتیجه دست یافتند که فارسی زبانان برای مفهوم سازی<strong>غم</strong> بیش تر از حوزه های مبدأ <strong>ماده یا شیء</strong>، <strong>مکان و زمان</strong>، <strong>جانداری</strong>، <strong>ظرف و مظروف، تجربه و بیماری/آسیب فیزیکی</strong> استفاده می کنند. همچنین، در خلال این پژوهش تعیین گردید که اندامواژه «دل» بیشترین کاربرد را برای بیان و مفهوم سازی<strong>غم</strong> در سخنوران زبان فارسی دارد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2741_464d4e712f2ce8536572fa2c1df43777.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Theft Frame in Persian and Englishبررسی قالب "سرقت" در زبان فارسی و انگلیسی بر اساس معناشناسی قالبی101126274210.22084/rjhll.2017.14223.1734FAسید حمزهموسویاستادیار دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرودرضاذبیحیاستادیار گروه زبان انگلیسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه نیشابورJournal Article20170726This paper attempts to describe the Theft Frame and concentrate on its Persian Lexical Units (LUs). As it is mentioned in Fillmore and Atkins (2000), lexical differences between synonyms in monolingual dictionaries are underestimated. In this research, within the ‘Theft’ frame, we aim at showing how synonymous LUs in Persian are distinguished despite the fact that they exist within a single frame. Meanwhile, our more general purpose is to define the ‘Theft’ Frame. To do this research, lexical entries for lexemes related to Theft Frame such as ‘dozdidan’, serqat kardan’, dastbord zadan’ and ‘extelas kardan’ are extracted from Sokhan Dictionary. The data and examples are collected either from Bijan Khan Corpus or from some Websites, movies and stories. Frame elements such as Perpetrator, Goods and Victim are not only active in defining lexical differences, but also are Frame-to-Frame Relations to a Crime Frame essential for determining the type of crimes.در این مقاله قالب <span style="text-decoration: underline;">سرقت</span> را توصیف کرده و سپس واحدهای واژگانی مربوط به این قالب را در زبان فارسی بررسی می کنیم. در واقع همان طور که فیلمور و آتکینز (2000) نشان داده اند تمایزات واژگانی بین واژه های مترادف در فرهنگ های زبانی نادیده گرفته می شوند. در پژوهش حاضر، در قالب <span style="text-decoration: underline;">سرقت</span> قصد داریم نشان دهیم که واحدهای واژگانی مترادف با وجود قرار گرفتن در یک قالبِ واحد و ارتباط نزدیکِ آن ها با یکدیگر، چگونه با استفاده از ابزاری که معناشناسی قالبی در اختیار ما قرار می دهد از یکدیگر تمایز داده می شوند و البته لازم بهذکر است که این هدف با توصیف قالب <span style="text-decoration: underline;">سرقت</span> محقق می شود که خود هدف جامع تری است. برای انجام این پژوهش، پس از تعریف قالب سرقت بر اساس قالب نت زبان انگلیسی، واحدهای واژگانیِ این قالب همچون «دزدیدن»، «سرقت کردن»، «دستبرد زدن» و «اختلاس کردن» از فرهنگ لغت سخن و برخی فرهنگ های دیگر از جمله فرهنگ دهخدا و معین استخراج شده است. برخی داده ها و مثال ها از پیکره بیجنخان و برخی از اینترنت، فیلم سینمایی و داستان استخراج شده اند. عناصر قالبی همچون خطاکار، کالا و قربانی در توصیف تمایزات واژگانی مؤثراند. همچنین، این عناصر به واسطۀ روابط قالب-به-قالب با قالب هایی همچون <span style="text-decoration: underline;">جرم</span> به تعیین نوع جرم در دادگاه و زبان شناسی قضایی کمک می کنند.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2742_b3f4a228c40a7d364a5eba3b27a86d32.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Language Change and Constructionalization;
Evidence from Ergative Alignment in Hawramiساختشدگی به مثابهی رویکردی برای تحلیل تغییرات زبانی؛ شواهدی از ساختهای کنایی نشاندار در هورامی127148274310.22084/rjhll.2018.10286.1594FAزانیارنقشبندیاستادیار گروه زبان و ادبیات کردی، دانشگاه کردستان، سنندج. پژوهشگر پاره وقت پژوهشکده کردستان شناسی، دانشگاه کردستان، سنندجگریمتروسدالاستادیار گروه زبانشناسی و زبان انگلیسی، دانشگاه ادینبورگJournal Article20160430The present paper seeks to propose a justified scenario for the evolution of the patterns of showing non-accusative alignment in Hamwrami in terms of Constructionalization. Drawing on purely synchronic features of the marked construction like the pattern of subject marking and also embarking upon the general patterns of alignment changes in Iranian Languages, it is argued that marked construction in Hawrami is in fact created out of another type of construction with a different schema. The increasing use of the clitics as the marker of transitive subject, which is one of the hallmarks of non-accusative alignment in most of the new Iranian Languages, is assumed to be the enabling factor of the constructionalization of marked non-accusative construction in Hawramiساخت شدگی رویکرد جدیدی است که می کوشد تا با تکیه بر مفاهیم بنیادی دستورهای ساخت بنیاد به تبیین تغییرات زبانی بپردازد و از این رهگذر شیوه ی یک دستی برای برخورد با انواع تغییرات رخداده در زبان های مختلف بدست دهد. مقاله ی حاضر درصدد است تا با بکارگیری سازوکارهای دخیل در فرایند ساخت شدگی، تحلیل جدیدی از شیوه های بیان الگوی انطباق کنایی در هورامی بدست دهد. بر مبنای تحلیل ارائه شده ساخت نشاندار بیان الگوی انطباق کنایی در هورامی که از تکواژ حالت نمای غیرمفعولی بر روی سازه ی فاعل بهره میگیرد و برای اراده ی معانی نشاندار بهکار گرفته می شود، در حقیقت ساخت متأخری است که بر اثر اعمال فرایند ساخت شدگی بر طرحواره ی انتزاعی ویژه ای که در این مقاله طرحواره ی انتزاعی مفروض نامیده شده، پدید آمده است. در این راستا چنین استدلال می شود که عامل اصلی شکل گیری ساخت نشاندار در هورامی، پیدایش شیوه ی جدیدی برای کدگذاری مقولات نحوی در الگوی انطباق کنایی است که مشخصاً از حضور الزامی واژه بست های هم مرجع با فاعل بهره می گیرد و در مقاله ی حاضر ساخت کنایی بینشان نامیده میشود. گسترش روند استفاده از مکانسیم درج واژه بست های هم مرجع با فاعل به همراه سایر تحولات تاریخی نظیر کمرنگ شدن تقابل بین حالات فاعلی و غیرفاعلی زمینه ی لازم را برای بروز تغییرات ساختی در صورت نحوی و معنایی خرده ساخت های مفروض فراهم می سازد و در نهایت منجر به پیدایش ساخت های کنایی نشاندار در هورامی می شود.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2743_31ccd271443ce0f2bc590085309c432b.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Adequacy assessment on UNESCO operational guidelines for identifying degree of endangerment of Ten selected variety of Iranian languagesسنجش کفایت سند اجرایی یونسکو در شناسایی میزان درخطر بودن ده گونه ی منتخب زبان های ایرانی149177274410.22084/rjhll.2018.15359.1789FAالینازفرمهینی فراهانیدانشجوی دکترای گروه زبان شناسی همگانی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانزهراابوالحسنی چیمهدانشیار پژوهشکده سمتJournal Article20171225The authors implemented nine factors of UNESCO`s operational document for identifying endangerment of languages. Ten languages variety selected randomly. Based on the total assessment of the factors of this document. Severity of endangerment of these ten selected languages variety can be shown as follows: (This sign > indicates severity of endangerment)<br /> Definitely Endangered > Severely Endangered > Critically Endangered <br /> <br /> Laraki, Gheshmi, Gahgomi, Molkigali, Bastaki, Sangani > Jabani, Taleghani> Afjei, Agheshti<br /> <br /> It was also determined, based on field research and authors' observations, that the distance from the capital, geographic factors and the economic situation are three of the most important factors that determine the position of language variety in this spectrum of ranking the languages endangerment.نگارندگان در این تحقیق نُه شاخصِ انتقال بین نسلی، جمعیت دقیق گویش وران، مواد زبانی موجود در بحث آموزش و سوادآموزی، نگرش بومی زبانان به زبان بومی و نگرش ها و سیاست های دولتی و ... که در سند اجرایی یونسکو(Language Vitality and Endangerment LVE) به منظور رتبه بندی زبان های در خطر آمده است را اساس کار خود برای میزان در خطر بودن گونه های منتخب زبانی قرار داده اند. بدین منظور بهطور کاملاً تصادفی ده گونه ی زبانی اغشتی، طالقانی، سنگانی، جابانی، افجه ای (گونه های زبانی استان تهران و البرز) لارکی، قشمی، گهگمی، مُلکی گالی و بستکی (گونه های زبانی استان هرمزگان) در سه استان ایران: تهران (پایتخت)، البرز (مجاور پایتخت) و هرمزگان (بسیار دورتر از پایتخت) انتخاب شد. بر اساس سنجش همزمان کل شاخص های این سند - که لازمه ی اجرای این سند می باشد – شدت تهدید هر گونه ی زبانی در طیف رتبه بندی در معرض خطر بودن زبان ها (ایمن تا نابود شده)، مشخص شد و همچنین بر اساس تحقیقات میدانی و مشاهدات نگارندگان معلوم گردید میزان فاصله از پایتخت، عوامل جغرافیایی و وضعیت اقتصادی سه عامل مهمتری هستند که جایگاه گونه های زبانی را در این طیف معین می کنند و نهایتاً می توان شدت در خطر بودن این گونه های زبانی منتخب را بدین گونه نشان داد: (این علامت درخطر بودن را نشان می دهد)
بهطرز وخیم در خطر به شدت در خطر قطعاً در خطر
افجه ای، اغشتی جابانی، طالقانی قشمی، ملکی گالی، لارکی، گهگمی، سنگانی، بستکیhttps://rjhll.basu.ac.ir/article_2744_8555985d80b55f32a663a8ad558d39b4.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522English voicing contrast in the production of Persian EFL learners of Englishتقابل واکداری-بیواکی در گفتار فارسیزبانان انگلیسیآموز179197274510.22084/rjhll.2018.15443.1793FAوحیدصادقیدانشیار دانشگاه بینالمللی امام خمینیاکرمنانه کلیکارشناس ارشد زبان شناسی همگانی دانشگاه بینالمللی امام خمینیJournal Article20180103The present paper addresses the acoustic properties of English voicing contrast in the production of Persian EFL learners of English. In a production experiment, we investigated the role of VOT in distinguishing voiced from voiceless stops in English. Examining VOT values of English stop consonants in different phonological positions, we found that like English native speakers, Persian EFL speakers of English pronounce voiceless stops in both word-initial and syllable-initial (intervocalic) positions with long positive VOT values. They were also found to produce voiced stops in word-initial position with short positive VOT and in syllable-initial position with long negative VOT values. However, the results for voiceless stops after /s/ suggested that unlike native speakers of English, Persian learners use long positive VOT values to realize voiceless stops in this position.مقاله حاضر به مطالعه آوایی تقابل واکداری- بیواکی در گفتار فارسی زبانان انگلیسی آموز بهعنوان زبان خارجی می پردازد. برای منظور در یک آزمایش تولیدی، نقش پارامتر آوایی ویاُتی در ایجاد تمایز تولیدی بین انفجاریهای واکدار و بیواک انگلیسی در گفتار فارسی زبانان انگلیسیآموز مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی الگوی توزیع مقادیر ویاُتیِ انفجاری های واکدار و بیواک در جایگاه های واجی مختلف به این نتیجه رسیدیم که فارسی زبانان انگلیسیآموز همانند گویش وران بومی زبان انگلیسی، انفجاریهای بیواک انگلیسی را در جایگاههای آغاز کلمه و آغاز هجا (بین دو واکه) با پساُفت زیاد (بهصورت مقوله بیواک دمیده) و انفجاریهای واکدار این زبان را در جایگاه آغاز کلمه با پساُفت کم (بیواک نادمیده) و در جایگاه آغاز هجا (بین دو واکه) با پیشاُفت زیاد (کاملاً واکدار) می کنند. اما آن ها انفجاریهای بیواک انگلیسی را در جایگاه بعد از سایشی /s/، بر خلاف بومی زبانان انگلیسی، با مقادیر ویاُتی مثبت زیاد تولید میکنند. درباره علت این مسئله اینگونه توضیح دادیم که در حالی که گویش وران بومی زبان انگلیسی، الگوی ]+گسترده چاکنای[ را به هنگام تولید خوشههای آغازی SC تنها یک بار آنهم در مرکز همخوان سایشی فعال می کنند طوریکه چاکنای همزمان با شروع قطعه رهشِ همخوان انفجاری در وضعیت غیرگسترده قرار می گیرد (و در نتیجه همخوان انفجاری بهصورت نادمیده تولید می شود)، فارسی زبانان انگلیسیآموز از یک الگوی چاکنایی مستقلِ ]+گسترده چاکنای[ برای تولید انفجاری های بیواک در SC استفاده می کنند تا انفجاری ها در این جایگاه با مقادیر ویاُتی مثبت زیاد (و در نتیجه بیواک دمیده) تظاهر یابند.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2745_28d423efe72eff09e0d28d1fff778e3a.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522The study of Morphophonemic Processes of Takestan Tati Suffixes on the Basis of Optimality Theoryبررسی فرایندهای واژ- واجی پسوندهای گویش تاتی تاکستان بر مبنای نظریه بهینگی199218274610.22084/rjhll.2017.14997.1774FAجوادرحمانیدانشجوی دکتری تخصصی زبانشناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی زنجانمحمدرضااروجیاستادیار زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجانبهزادرهبراستادیار زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجانJournal Article20171111The present study was an attempt to investigate the morphophological suffixes in Takestan Tati dialect in the light of optimality theory. Morphophological processes of phonological changes accuring in a morphological cotext, those changes happening among morphemes, and are phonologically governed. The research was analytical and the data were collected from Tati books and local media. This study probed into the application of the morphophological processes in Takesteni Tati dialect suffixes from optimality point of view. The results illustrated that in Tati both elision and insertion processes happen in morphological borders, highlighting conspiracy in this language. In other words, this study concluded that the global ranking constraints also apply to Tati and the constraints in Tati dialect were in line with global ones.پژوهش حاضر تلاشی است در جهت بررسی پسوندهای واژ - واجی گویش تاتی تاکستان در چارچوب نظریه بهینگی. فرایندهای واژ- واجی آن دسته از تغییرات واجی است که در بافتی صرفی، یعنی در مرز بین تکواژها ایجاد میشود و انگیزه آوایی دارد. روش این پژوهش بهصورت تحلیلی بوده و دادههای آن از کتابهای تاتی، رادیو و شبکههای محلی گردآوری شدهاند. متغیرهای زبانی بر اساس نوع فرایندهای آوایی و واژگانی دخیل مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش برآنیم تا به واکاوی چگونگی عملکرد فرایندهای واژ- واجی از دیدگاه بهینگی در پسوندهای گویش تاتی بپردازیم. نتیجه اینکه در این زبان گاهی فرایند حذف و گاهی درج در مرز تکواژی رخ میدهد و این امر نشاندهندهی همنوایی یا همان دسیسهی واجی است و نشان میدهد که مرتبهبندی محدودیتهای جهانی در گویش تاتی تاکستان صادق بوده و محدودیتهای موجود در این گویش با محدودیتهای جهانی همسو است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2746_2c7e4fae427dd05a80ddb23560b7ebfc.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522Linguistic politeness in didactic texts of Ghazaliادبِ زبانی در متون تعلیمی امام محمد غزالی219237274710.22084/rjhll.2018.16815.1846FAمحمدرضاطوسی نصرآبادیدانشجوی دکتری زبان شناسی همگانی دانشگاه پیام نوربهمنزندیاستاد زبان شناسی همگانی دانشگاه پیام نوربهروزمحمودی بختیاریدانشیار زبانشناسی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهرانعلیرضا قلی فامیاندانشیار زبان شناسی همگانی دانشگاه پیام نورJournal Article20180713The present study seeks to Imam Mohammad Ghazali. Politeness is a linguistic phenomenon , showing how language users use language to manage their interpersonal relationships. Didactic literature is a type of literature that seeks human being’s fortune in the improvement of the moral behaviors, and its loftiness of purpose aims at the development of spiritual strength and moral teaching of mankind. In this paper, by adopting a sociolinguistic approach and the methodology of content analysis and Principles of Brown and Levinson (1987), it is attempted to present the representation of linguistic Politeness in the aforementioned texts. The results of the research indicate that Ghazali's Didactic texts emphasize the use of positive politeness, which indicates the promotion of sympathy and companionship in these texts, and is based on the management of the person's face and, as such, is audience-centered, and most of the recommendations to the speaker are concerned maintaining empathy.مقاله حاضر به تحلیل ادب مندی در متون تعلیمی نصیحۀ الملوک و کیمیای سعادت از امام محمد غزالی می پردازد. ادب یک پدیدۀ زبانی در تعاملات روزمره است و نشان از آن دارد که کاربران زبان چگونه از زبان برای مدیریت روابط بینافردی خود بهره می برند. ادبیات تعلیمی نیز ادبیاتی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش های اخلاقی او می داند و همِّ خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان می کند. در این مقاله با اتخاذ رویکرد زبان شناسی اجتماعی و روش تحلیل محتوا و اصول ادب براون و لوینسون (1987) سعی بر این است تا بازنمود ادب زبانی در متون تعلیمی مذکور نموده شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که متون تعلیمی غزالی بیشتر بر کاربرد ادب مثبت تأکید دارد که بیانگر ترویج همدردی و همراهی در این متون است و بر مدیریت وجهه فرد دیگر استوار است و بنا به سخنی، مخاطب- محور است و بیشتر توصیهها به گوینده برای حفظ همدلی در ارتباط است. معیارهایی از قبیل راستگویی، سخن بجا و به موقع، دشنام ندادن، رازداری، پرهیز از غیبت، کم سخن گفتن، سخن نیکو، خاموشی، نوبتگیری، سخن با تفکر به ترتیب بالاترین میزان موارد تعلیم ادب را در این کتاب ها به خود اختصاص دادند. در نهایت می توان گفت مدل براون و لوینسون تنها مبتنی بر الگوی فردمحوری غربی است و با فرهنگ جمع گرای ایرانی که بر ارزشهای جمع و اجتماع تأکید می ورزد در برخی موارد ناسازگار است و نیز مفهوم سازی ادب، جهانی نبوده و خاص هر فرهنگ است، یعنی مفهوم ادب منحصر به هر فرهنگ خاص است و ارائه مدلی جهانی از ادب با ماهیت فرهنگ بنیاد ادب سازگار نیست.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2747_0483ee173759ffbba2ff1ab166f36ba0.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-074091720190522-دربارۀ زبان آدم: نقد و بررسی کتابِ « زبانِ آدم: انسان چگونه زبان را ساخت، زبان چگونه انسان را ساخت»239256279510.22084/rjhll.2019.19406.1942FAرضاامینیاستادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگریJournal Article20190617در این مقاله، کتابِ «زبان آدم: انسان چگونه زبان را ساخت، زبان چگونه انسان را ساخت» دِرِک بیکرتون بررسی و نقد شده است. بدین منظور ضمن اشاره به دلایل مورد توجه قرار گرفتن چنین کتاب هایی و مرور فصل های دوازده گانۀ کتاب مذکور، دیدگاه های منتقدان دربارۀ آن مورد توجه قرار گرفته است. در بخش دیگری از این مقاله، ترجمۀ فارسی این کتاب نیز بررسی و نقد شده است. دیدگاه های بیکرتون دربارۀ «زبان آدم»، مبتنی بر نقد دو دیدگاهِ انسان محور و نخستی محور دربارۀ زبان و بر محور مفهوم کلیدیِ «بومنقش» شکل گرفته است. اصطلاح «بوم نقش» که ترجمۀ “niche” در متن مبدأ است، برآمده از متن های اکولوژی (بوم شناسی) است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_2795_91b0b4a647fe8af7aefa7e3e71b12ff5.pdf