دانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220“xvahl” and the related words in the persian languageخوهل و لغات مربوط به آن در زبان فارسی16653FAمحمدحسن دوستاستادیار و عضو هیأت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسیJournal Article20130824The word xvahl “bent” occurs several times in the classical Persian texts. It is derived from the root *hvak- (< IE. *sṷek-) “to bend”. Beside this word, in Persian Language, we have xvahl(a), xul, xol “bent”, and xol “mad, stupid” (cf. kos-xol “stupid”) that are derived from the same root.
<br>Further, in this paper, I have discussed the words suhra, guna, kāj/ kāž, and Kalāž(a).در این مقاله به وجه اشتقاق لغت خوهل به معنی «خمیده، کج» و چند لغت دیگر فارسی نظیر خول به معنی «کج» و خُل به معنی «خمیده، کج؛ دیوانه، مجنون» که با آن هم ریشهاند، اشاره شده است.
<br>در ضمنِ مباحث ریشهشناختیِ مربوط به این لغات، به اقتضای کلام، به بررسیِ ریشهشناختیِ چند لغت دیگر فارسی نظیر سُهره به معنی «گذرگاه طعام، مری» و گونه به معنی «رخساره، خد، لُپ» و نیز به ذکر نکاتی دربارة مترادفات معناییِ برخی از لغات مورد بحث در پارهای از زبانهای هندواروپایی پرداخته شده است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_653_9a22d8f94aec16430c076f03e90415d2.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220A Cognitive Analysis of bœr ‘on’ in Gulestan-e- S´adiبررسی شناختی مقولة «بر» در گلستان سعدی719654FAحدائقرضاییعضو هیأت علمی دانشگاه اصفهانشهرهمختاریدانشجوی کارشناسی ارشد زبان شناسی دانشگاه اصفهانمعصومهکرمانیدانشجوی کارشناسی ارشد زبان شناسی دانشگاه اصفهانJournal Article20121231Cognitive approach has recently offered great tools for the study of polysemy as a common property of linguistic expressions at all levels. This article utilizes the cognitive lexical semantics framework to study /bœr/ ‘on’, both as a preposition and a verb particle in the first two chapters of Gulestan, the inspiring book of S´adi, the greate Iranian poet. The findings show that the systematic polysemy of /bœr/ as a radial category, has roots in the change of image schema, foregrounding, and metaphorical extension. The study puts forward some aspects of the writer’s mastery in the unique use of language. It can also pave the way for diachronic studies of this category and its metaphoric extension in Persian.چند معنایی پدیده ای رایج در زبان است که تقریباً در تمامی سطوح زبان دیده می شود. ظهور رویکرد شناختی کمک شایانی به توصیف این پدیده نموده است. در این پژوهش، چارچوب معنی شناسی واژگانی شناختی برای مطالعۀ چندمعنایی«بر» به عنوان یک حرف اضافه و همچنین یک همکرد فعلی در افعال مرکب، در دو باب اول گلستان سعدی مورد استفاده قرار گرفت. یافته هاحاکی از آن است که چندمعنایی مقولة «بر» پدیدهای نظاممند بوده وعواملی همچون تبدیل طرحواره های تصویری، برجسته سازی و استعاره در شکل گیری معانی مختلف این عنصر زبانی در قالب یک مقولة شعاعی نقش اساسی دارند. نتایج همچنین ضمن پیشرو نهادن جنبه هایی ازچیرهدستی نویسنده توانای گلستان در استفاده منحصربه فرد از زبان و چینش عناصر آن در بافت زبانی، نکاتی در زمینۀ تغییرات درزمانی و بسط استعاری«بر» در طول زمان در زبان فارسی در بر دارد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_654_5163259b3dfd69dd95f1620cd3ddf8ba.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220Stylistics of morphological features of the prose of Bayhaqi History and its comparisons with contemporary Persianسبکشناسی ویژگی های صرفی نثر تاریخ بیهقی و مقایسة آن با فارسی معاصر2137655FAجمیلهاخیانیاستادیار دانشگاه زنجانمریمشکوری بیروندانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجانمحرماسلامیدانشیار دانشگاه زنجان0000-0002-6811-1511Journal Article20130421Present diachronic and synchronic study deals with the stylistics of inflectional features of Persian prose in <em>Bayhaqi History</em> and then the results of the study are compared with the inflectional features of prose in modern Persian. In the comparison of morphological features of the Persian prose in these two periods, it has seen that the Persian language has undergone many morphological changes. These developments are both in inflectional and word formation systems of the language. Inflectional system of Persian turns to be simple during this period and prefixal verbs have developed in three different ways: 1. changing to simple verbs, 2. deleting the prefixal verbs, and 3. keeping the prefixal verbs. On the other hand in these two periods, the number and frequency of simple and prefixal verbs are reduced and they are replaced by compound verbs. This study also demonstrates that some inflectional affixes in the contemporary Persian were free morphemes in classic Persian; also some inflectional affixes do not have their early function and the structure of inflected word turned to be opaque in contemporary Persian. The results of the present study can be used in historical studies of Persian, determining the process of historical developments of Persian and preparing of historical linguistic resources of the language.در این تحقیق که یک مطالعۀ درزمانی و همزمانی است، به سبکشناسی ویژگیهای صرفی نثر تاریخ بیهقی پرداختهایم و سپس نتایج پژوهش را با ویژگیهای صرفی نثر فارسی معاصر مقایسه کردهایم. در مقایسة ویژگیهای صرفی نثر این دو دوره دیده میشود که زبان فارسی تحولات صرفی زیادی را پشت سر گذاشته است. این تحولات تصریف و واژهسازی را شامل میشود که به لحاظ تصریف امکانات تصریفی زبان فارسی با گذشت زمان محدودتر شده است و فرآیندهای واژهسازی در خصوص افعال پیشوندی به سه صورت حفظ فعل پیشوندی، حذف پیشوند و حذف فعل پیشوندی فعال بوده است و از سوی دیگر در این دو دوره از تعداد و بسامد افعال بسیط و پیشوندی کاسته شده و افعال مرکب جایگزین افعال بسیط و پیشوندی شده است. نیز معلوم میشود که برخی از وندهای تصریفی در فارسی معاصر در گذشته کلمة مستقلی بوده است و نیز برخی از وندهای تصریفی باگذشت زمان نقش خود را از دست دادهاند و به ساخت تیره تبدیل شدهاند. از نتایج تحقیق حاضر میتوان در مطالعات تاریخی زبان فارسی و ترسیم جریان تحولات تاریخی زبان فارسی و همچنین در تهیة منابع تاریخی این زبان بهره برد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_655_3af6d98a7ce0105e49dd11f1e1412aba.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220A contrastive study of the metaphors of anger in Persian and Englishبررسی مقایسه ای استعاره های خشم در زبان فارسی و انگلیسی3960656FAمحمد امینصراحیاستادیار گروه زبانشناسی دانشگاه گیلانمحمدعموزادهاستاد دانشگاه اصفهانJournal Article20121028This study investigates the use of metaphors of anger in Persian and English, based on cognitive linguistics. The paper primarily adopts the cognitive-linguistic model of Lakoff and Kövecses (1987).The results of the study indicate some similarities and differences between the metaphors of anger in Persian and English. Similarities are mostly attributed to a kind of universal motivation for the metaphors employed in these languages which has its root in the similar physiological responses to this emotion and also the similar ideas of the speakers of these two languages about their bodies. The differences are mostly related to having different cultural-ideological backgrounds, coding and decoding the information, the degrees of lexical elaboration, and even the type of lexical elements. In short, the current study reveals that metaphors of anger encompass an integrative mechanism representing not only linguistic and conceptual aspects of language use but socio-culturally-constructed meanings as well.مقالۀ حاضر به مقایسه استعاره های مربوط به احساس خشم در زبان های فارسی و انگلیسی بر اساس الگوی شناختی- زبانی لیکاف و کاوکسس (1987) می پردازد. داده های این تحقیق بر اساس الگوی تشخیص استعاره از عبارات و اصطلاحات مربوط به احساس خشم استخراج گردیدند و با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاصل از این تحقیق شباهت ها و تفاوت های فراوانی را میان استعاره های مربوط به احساس خشم در این زبان ها نشان میدهد. شباهت های موجود عمدتاً ناشی از انگیزشی جهانی است که بیشتر به دلیل فعالیت ها و عکس العمل های فیزیولوژیکی مشابه و همچنین عقاید مشابهی که گویندگان این زبان ها دررابطه با بدن خویش دارند به وجود آمده اند. تفاوت ها و جنبه های گوناگونـــی استعاره های مربوط به این احساس در این دو زبان به وجود زمینه های فرهنگی- عقیدتی متفاوت، تفاوت در رمزگذاری اطلاعات، میزان شرح و بسط واژگانی و یا حتی نوع دستوری واحدهای واژگانی به کار رفته مرتبط می باشد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_656_3f98157e91c6ae830f9288f593182893.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220A Study of Transformation of Linguistic Representation of Religion in the Works of Mohsen Makhmalbafبررسی سیر دگرگونی بازنمایی زبانی مذهب در آثار محسن مخملباف6187657FAفاطمهفولادیکارشناسی ارشد دانشگاه الزهرافرهادساسانیدانشیار زبان شناسی دانشگاه الزهراID0000-0002-7585-918Journal Article20130908In this essay, we study transformation of linguistic representation of religion in 41 scripts of Mohsen Makhmalbaf, in order to show changes in beliefs of the author during the years after the Islamic revolution. Ideational metafunction and naming of Halliday, ideological square of van Dijk, polyphony of Bakhtin, intertextuality of Kristeva and lexical values of Fairclough are the theories and the analytical instruments of this project. At the first periods, Makhmalbaf expresses principles of Islam, and Islam is given preference to communism and the west. Then he represents social and political problems of Iran after the revolution. Love is inserted in his scripts in 1368 and he gradually puts away supporting a special pole. Religion gradually becomes marginal and in return he comes to morals. Finally he reaches philosophy of love and life, Characters who are not sure about God and are searching for the reality through new spiritual experiences. این پژوهش سیر دگرگونی بازنمایی زبانی مذهب را در 41 نمایشنامه و فیلمنامه از آثار محسن مخملباف بررســی مـیکند تا تغییر نگرش مذهبی نویسنده به عنوان عضوی از جامعۀ فرهنگی ایران در طول سال های بعد از انقلاب مشخص شود. فرانقش اندیشگانی و نامگذاری هلیدی، غیریتسازی، مربع ایدئولوژیک فاندیک، چندصدایی باختین، بینامتنیت کریستوا و ارزش های واژگانی فرکلاف، نظریه ها و ابزارهای تحلیلی این پژوهش است. ابتدا آثار مورد نظر به لحاظ مضمونی دسته بندی و سپس تحلیل شد. مخملباف در دوره های ابتدایی، به تبیین مبانی دینی و به ویژه اســلام می پردازد و به اسلام در برابر کمونیسم و غرب برتری می بخشد. سپس به مسألۀ فقر و نابسامانی های سیاسی-اجتماعی ایران بعد از انقلاب می رسد. اولین بار در سال 1368 است که عشق وارد آثار مخملباف می شود و درست از همین دوره است که او به تدریج از جانبداری از قطبی خاص فاصله می گیرد و به سمت چندصدایی میرود. کم کم مذهب جنبة فرعی پیدا میکند تا جایی که او دیگر هیچ تأکیدی بر دینداری و به ویژه دین اسلام ندارد و در عوض به امور اخلاقی اشاره میکند. بعد از آن، مخملباف با کمی فاصله گرفتن از دین، یک جنبة انحرافی آن یعنی تعصب را نکوهش می کند. در پایان، او به فلسفة عشق و زندگی می رسد. شخصیت های این دوره، در وجود خدا شک دارند و شاید از دریچـة تجربه های معنوی جدید در جستوجوی حقیقت اند.https://rjhll.basu.ac.ir/article_657_b032b42c7004999c9a77dc15721e6412.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220Five macro-metaphorical models in Khayyam’s authentic quatrainsپنج کلان الگوی استعاری در رباعیات اصیل خیام89104662FAرحمانویسی حصاردانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه اصفهان0000-0002-3570-8338منوچهرتوانگردانشیار گروه زبان شناسی دانشکاه اصفهانوالیرضاییاستادیار گروه زبان شناسی دانشگاه اصفهانJournal Article20130410This paper aims to investigate the main metaphors about human, world, birth, life and death in the authentic quatrains of Khayyam. From a cognitive perspective and by considering 66 authentic quatrains of Khayyam, the metaphors of these main concepts have been investigated. The results show that for each concept there are different metaphors in the Rubayyats. The interesting point is that there are specific relations between metaphors, so that a specific metaphor of death is related to specific metaphors of life, birth… Five kinds of relations exist between different metaphors and each relation is itself a metaphorical model. So five macro-metaphorical models are proposed which all the metaphors are derived from these models. These five macro-metaphorical models are containment, pottery, rubbery, wine and return. Each model represents a relation between metaphors about human, world, death, birth and life. These models represent the metaphorical world view of Khayyam and it can be a basis for judging about authentic and fake quatrains of Khayyam.جستار حاضر در پی بررسی سبک شناختی استعاره های بنیادین دربارة انسان، جهان، تولد، زندگی و مرگ در رباعی های اصیل خیام است. با تکیه بر رویکرد زبانشناسی شناختی و با مبنا قرار دادن شصت و شش رباعی اصـیل خیـام، استعاره های مربوط به مفاهیم مذکور در این رباعی ها مورد بررسی قرار گرفته و ویژگی های کمی و کیفی آنها مشخص می شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که به ازای هر مفهوم چندین استعارة مفهومی متفاوت در رباعی ها موجود است، که یک مفهوم خاص را به شیوه های متفاوت مفهوم پردازی می کنند. اما نکتة قابل توجه این است که روابط خاصی بین بعضی از استعاره ها وجود دارد، به گونه ای که استعاره های خاصی از مرگ با استعاره های خاصی از زندگی، تولد، انسان و جهان در ارتباط است. با تعمق در این امر، مشخص شد که پنج نوع رابطة متفاوت بین استعاره ها وجود دارد که هر رابطه، خود بیانگر الگویی استعاری است. بر این اساس، پنج کلان الگوی استعاری پیشنهاد می شود که انواع متفاوت استعاره ها در باب مفاهیم بنیادین از یکی از آنها منتج می شوند. کلان الگوهای استعاری حاکم بر ساختار اسـتعاری رباعی های خیام به ترتیب بسامد کمی الگوی محفظه، الگوی کوزه گری، الگوی سرقت، الگوی می و الگوی بازگشت نام گرفتند. هر الگو بیانگر رابطۀ ساختاری خاصی میان مفاهیم استعاری در باب انسان، جهان، مرگ، تولد و زندگی است. این کلان الگوهای موجود، مبانی اصلی جهان بینی استعاری خیام را در رباعیاتش نشان داده و همچنین میتوانند به عنوان مبنایی سبک شناختی برای تشخیص رباعی های اصیل از غیراصیل خیام مورد استفاده قرار گیرند.https://rjhll.basu.ac.ir/article_662_9113f7ee5624057b8726770e9a98511b.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220Comparing the Spirantization Process in Language varieties of Kerman Provinceمقایسة فرایند سایشی شدگی در گونه های زبانی استان کرمان105121664FAپریارزمدیدهکارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرسعالیهکرد زعفرانلو کامبوزیادانشیار دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20121127The present article analyzes the spirantization process(lenition) in 15 language varieties of Kerman province such as Baft, Bardsir, Bam, Jiroft, Rabor, Rafsanjan, South Rudbar, Zarand, Sirjan, Shahrbabak, Kerman, Kahnuj, Golbaf, Gougher and Meymand, based on generative phonology. The researchers in collecting data has used documentary method and interview with informant. Some of the most important results of this reaserch are mentioned here: 1. in all Kerman varieties stop and bilabial /b/ has been changed to fricative and labial [v] in final positions, between two vowels and rarely in initial positions of a word. 2. Farsi consonant /G/ in Kerman varieties has been changed to continues consonant [X] in final positions and between two vowels. 3. In some Kerman varieties stop and coronal /d/ has been changed to fricative and coronal [z] in final positions and between two vowels.پژوهش حاضر به بررسی فرایند سایشی شدگی (فرایند تضعیف) در 15 گونه ی زبانی استان کرمان از جمله بافت، بردسیر، بم، جیرفت، رابُر، رفسنجان، رودبار جنوب، زرند، سیرجان، شهربابک، کرمان، کهنوج، گلباف، گوغِر و میمند، بر اساس نظریه ی زایشی اختصاص دارد. نگارنده در جمع آوری داده ها از روش اَسنادی و مصاحبه استفاده کرده است. برخی از نتایج این پژوهش عبارتنداز: 1. در همه ی گونه های کرمانی انسدادی و دولبی /b/ به سایشی و لبی [v] در جایگاه های پایانی، میان دو واکه و به ندرت در جایگاه های آغازین واژه تبدیل شده است.2. همخوان /G/ فارسی در گونه های کرمانی اغلب در مجاورت با همخوان بیواک و در جایگاه های پایانی و میان دو واکه به همخوان پیوسته ی [X] تبدیل شده است. 3. در برخی از گونه های کرمانی تیغ های و انسدادی /d/ در جایگاه های پایانی و میان دو واکه به تیغ های و سایشی [z] تبدیل شده است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_664_f5ea37d917f7cfec83c5f7a544b84657.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220A Comparative Study of Word Initial Consonant Clusters in Persian and Arabicبررسی تطبیقی خوشۀ همخوانی آغازین در زبان فارسی و عربی123134666FAعلی اصغرقهرمانی مقبلدانشیار دانشگاه خلیج فارسفاطمهنعمتیاستادیار دانشگاه خلیج فارس، بوشهرJournal Article20130710Linguists agree that there are no initial consonant clusters in Arabic, i.e. words cannot begin with consecutive consonants. However, Persian is evidenced to have had initial consonant clusters in the Pre-Islamic period. Considering the long term linguistic contact between Arabic and Persian, this paper attempts to investigate the following questions from a comparative linguistics perspective. First, in case of borrowing, what has Arabic done to Persian loanwords beginning with consonant clusters? To answer this, we have studied two Persian words, namely 'klid' and 'stabrag', which are borrowed into Arabic in the pre-Islamic period. Secondly, has the prosodic meter of modern Persian played a role in the evolution and disappearance of Old and Middle-Persian initial consonant clusters? An investigation of early modern Persian poetry gives evidence as to how the initial consonant clusters had been broken and points at the possibility of positing the evolution to have been spread from poetry. زبانشناسان اتفاق نظر دارند که در زبان عربی، همچون دیگر زبانهای سامی، خوشۀ همخوانی آغازین وجود ندارد که از آن با تعبیر «عدم ابتدا به ساکن» یاد کردهاند. این در حالی است که خوشۀ همخوانی آغازین در زبان فارسی پیش از اسلام به طور قطع وجود داشته است. در این نوشته کوشیدهایم که با توجه به تماس دیرپای زبان عربی و فارسی به دو موضوع زیر بپردازیم؛ نخست اینکه زبان عربی در صورت وامگیری واژگان فارسی دارای خوشه همخوانی آغازین چه رفتاری نشان داده و چه تغییری در این واژگان ایجاد کرده است. به عنوان نمونه، دو واژۀ «کلید» و «سْتبرگ» را که هر دو پیش از اسلام وارد عربی شده، بررسی کردهایم. دوم این که آیا وزن عروضی فارسی، در تحول خوشۀ همخوانی آغازین و شکستن آن نقشی داشته است؟ بررسی اشعار سدههای اولیۀ فارسی دری شواهدی دربارۀ چگونگی تحول خوشه های همخوانی آغازین در اختیار ما میگذارد.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_666_092f15017a8aa8dde590f24f5c674d9e.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220Reduplication in Guilaki Dialectتکرار در گویش گیلکی135159668FAمریم ساداتفیاضیاستادیار دانشگاه گیلانJournal Article20130706Reduplication is one of the word-formation processes in which a whole or some part of the base duplicates and makes a new word which in turn add new meaning to the base or express an intensive meaning. Since Guilaki is an endangered language, in addition to the fact that lexicon is the first part of the grammar which undergoes cultural changes, the investigation of its morphological processes has considerable importance. The present article aimed at specifying reduplication process in Guilaki and classifying different types of it in this dialect. The main question of the research was whether there were total and partial reduplication in Guilaki or not. The body of the date was gathered by both field study, including interview with the elders and youth of the region, and attributive method using Guilaki dictionaries. Then the data were studied with descriptive method. The findings of the research showed that there were total and partial Guilaki reduplicated words. از جمله فرایندهای واژه سازی در گیلکی فرایند تکرار است که در آن تمام یا بخشی از واژه تکرار می شود و واژة جدیدی شکل می گیرد که یا بر معنای پایه تأکید میکند و یا شدت آن را نشان می دهد. از آنجا که گویش گیلکی در شمار گویش های در خطر نابودی قرار دارد، مطالعة فرایندهای ساختواژی آن اهمیتی دو چندان دارد؛ چرا که نخستین حوزة دستور که دست خوش تغییرات فرهنگی می شود، واژگان است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی انواع فرایند تکرار و ارائة طبقه بندی ای از انواع آن صورت گرفته است و پژوهشگر می کوشد پاسخی برای این پرسش بیابد که آیا در گویش گیلکی انواع فرایند تکرار کامل و ناقص وجود دارد یا خیر. پیکرة داده های پژوهش با روش میدانی (مصاحبه با گویش وران بومی) و اسنادی (فرهنگ های لغت) گردآوری شده و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده اند. نتایج پژوهش حاکی از وجود هر دو نوع فرایند تکرار کامل و ناقص در گویش گیلکی است. https://rjhll.basu.ac.ir/article_668_eca71a504f1a75912eac265408703a9e.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220Root Compound Words in Azerbaijani Turkishواژه های مرکب اولیة غیر فعلی در زبان ترکی آذربایجانی161175669FAیوسفآراماستادیار دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20120802In this article the structure of root compounds in Azerbaijani Turkish language is studied. To this end, first, the general characteristics of compounds and their distinguishing features with syntactic groups are described briefly. Based on this research, as in other languages, compounding is a productive and rule-governed process. Too, nominal compounds are used more frequently, compared to other compounds. <br /> In this research, Azerbaijani Turkish compound words are classified on the basis of their formal structures; that is, according to their structural parts of the compound word or the way they are combined; and classifying word based on their semantic structures is avoided.
In this research, the structure and the features of the compounding were investigated and different types of root compounds were categorized in 20 different models. Based on this study, Azerbaijani Turkish language does not have onset head compound noun (head + modifier).در تمام زبان های طبیعی جهان، گسترش و تقویت واژگان از طریق خلق کلمات جدید از ویژگی های بنیادین زبان محسوب شده و روش ترکیب (compounding) نیز یکی از طبیعی ترین روش ها ملحوظ شده است. هدف از نگارش مقالة حاضر، شناسایی و معرفی بخشی از امکانات واژه سازی زبان ترکی بوده است. به همین منظور، ساختار ترکیب به طور عام و مرکب های اولیة غیر فعلی به طور خاص در زبان ترکی آذربایجانی مورد بررسی قرار می گیرد. بر همین اساس، ابتدا ویژگی های عمدة مرکب ها و وجوه متمایز آنها با گروه های نحوی به اجمال توصیف شده، سپس کلمه های مرکب زبان ترکی براساس ساختار صوری یعنی بر مبنای مقولة اجزای ساختاری کلمة مرکب یا شیوة ترکیب آنها طبقه بندی شده است. همچنین، تلاش شده است ضمن توصیف اجمالی واژه های مرکب اولیة غیرفعلی در زبان ترکی آذربایجانی و بازشناسی آن از سایر واژه های مرکب و تبیین زبانشناختی ویژگی های صرفی- نحوی ترکیب، الگوهای ترکیب در این زبان ارائه و توصیف گردد.
بر اساس این تحقیق، مشخص گردید که در زبان ترکی، همانند بسیاری از زبان های دیگر، ترکیب یک فرایند زایا و با قاعده است و اسم مرکب هسته آغاز (هسته + وابسته) در این زبان وجود ندارد.https://rjhll.basu.ac.ir/article_669_af6d230d8c78acac862fd4942ecf4df7.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220Impact of Arabic on adaptation between the nominal Theme andrhemeتأثیر زبان عربی بر تطابق مسنداسمی با مسند الیه جمع، در زبان فارسی177188670FAسید رضاسلیمانزاده نجفیاستادیار گروه عربی دانشگاه اصفهانمحمدرحیمی خویگانیدانشجوی دکتری دانشگاه اصفهانJournal Article20120901In the Persian language, adaptation between the bench andnominal benchfar from, hasbeen neglected. So that in the books, notto mentionit at all This study that is written by analyzing-descriptive method and rely on “Saadis Ghazal” shows that the this adaptation of the Persian language is veryuseful and it may by entered Persian from Arabic or the old Ancient Persian language.در دستگاه تطابق زبان فارسی، تطابق مسند اسمی با مسند الیه جمع، مورد غفلت واقع شده است؛ به طوری که در کتب دستوری این زبان اصلاً بدان اشارهای نشده است. <br />مهمترین یافتههای پژوهش حاضر که با روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر غزلهای سعدی نگاشته شده است؛ بیانگر آن است که اولا این تطابق دستوری دیرزمانی است که در زبان فارسی وجود دارد ولی کسی بدان توجهی نکرده است؛ لذا باید جایی در کتب دستوری این زبان، برای آن اختصاص داده شود، و ثانیاً به احتمال قریب به یقین از زبان عربی وارد زبان فارسی شده است.https://rjhll.basu.ac.ir/article_670_63efade583a8882475beedf162ed9379.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140311.معرفی و نقد
ویویان ایوانز، واژه ها چگونه معنی می دهند: مفاهیم واژگانی، الگوهای شناختی و ساختار معنی189195671FAراحلهگندمکاردانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20131028https://rjhll.basu.ac.ir/article_671_60ea2f92a5b1b9e843b7fa7a84e99021.pdfدانشگاه بوعلی سیناپژوهش های زبان شناسی تطبیقی2252-07403620140220.درسنامة دستور ساختی؛ ویراستة توماس هافمن و گریم تروسدال1 ؛ 2013197205672FAزانیارنقشبندیدانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20131107https://rjhll.basu.ac.ir/article_672_7da19b56b174bdb11200a5bf796a48f5.pdf