per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
1
18
10.22084/rjhll.2018.15403.1790
2737
Research Paper
نشانههای نقشهای معنایی مکانی در زبان ترکی نیشابوری: رویکردی توصیفی
The Spatial Thematic Roles Markers in Neyshabouri Turkish: A Descriptive Approach
علیرضا فیروزی
didaxism@gmail.com
1
محمد دبیرمقدم
mdabirmoghaddam@gmail.com
2
دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه علامه طباطبائی تهران
استاد زبانشناسی همگانی، دانشگاه علامه طباطبائی تهران
زبان و گویش هر قوم آیینه تمام نمای فرهنگ و هویت آن قوم بهشمار میرود؛ بنابراین، حفظ، ثبت و ضبط دادههای این زبان ها و گویش ها امری ضروری است. به دلیل گسترش روزافزون شهرنشینی و توسعه وسایل ارتباط جمعی ممکن است در آیندهای نه چندان دور، زبان فارسی این گونهها را به حاشیه براند، در نهایت بر آنها غالب شده و این زبانها را به زبانهایی بدون گویشور تبدیل نماید. تاکنون، گویشها و زبانهای بسیاری در ایران ثبت و ضبط شده اند، اما همچنان تا شناسایی و توصیف کلیه زبانها و گویشهای رایج ایران راه درازی باقیست. این مقاله نشانههای نقشهای معنایی مکانی را در نظام صرفی گونهای جنوبی از زبانهای ترکی خراسانی به نام ترکی نیشابوری مورد بررسی قرار می دهد، که در بخش سرولایت شهرستان نیشابور تکلم می شود. نقشهای معنایی مکانی در این زبان بهصورت صرفی با استفاده از پس اضافه ها نشان داده شده است. رویکرد مقاله حاضر توصیفی و ناظر بر استفاده روزمره گویشوران میباشد. نکته ای جانبی نیز در این مقاله بهدست آمد: این گونه زبانی بهطور قابل ملاحظه ای از فرایند هماهنگی واکه ای، بهره می گیرد.
Since each language and dialect mirrors culture and identity of various ethnicities and are deemed mankind heritage, preserving, collecting, and registering the data of each variety is of paramount importance. Due to urban development and mass media, Persian may marginalize unknown varieties, even to the level of their disappearance making them dead languages. It is incumbent on the authors to take actions in preserving Neyshabouri Turkish variety. So far, many varieties have been covered and registered all over Iran, but it is still a long way to the ideal state. This paper examines different markers of spatial thematic roles in a Khorasani Turkish, i.e. Neyshabouri Turkish, a south variety spoken in the district of Sarvelayat predominantly. These roles are morphologically formalized in this language through wide use of postpositions. This paper is descriptive in terms of its approach. This paper also shows how much this variety utilizes vowel harmony.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2737_0b84a284216d40174a5ff48100484dc0.pdf
ترکی نیشابوری
سرولایت
نظام صرفی
رویکرد توصیفی
نقشهای معنایی مکانی
Neyshabouri Turkish
Sarvelayat
Morphological System
Descriptive Approach
Spatial Thematic Roles
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
19
45
10.22084/rjhll.2018.15816.1808
2738
Research Paper
واژههای مرکب مختوم به ستاک حال «پز» با مفهوم عاملمحور ازمنظر صرف ساختی
Persian Agentive Compound Words Ending in 'PAZ' Present Stem:
Construction Morphology Approach
ذلیخا عظیم دخت
zazimdokht@gmail.com
1
عادل رفیعی
adelrafi@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه اصفهان
استادیار گروه زبانشناسی، دانشگاه اصفهان
پژوهش حاضـر در چارچوب صرف ساختی به بررسی تنوعات معنـایی واژههای مرکب مختـوم به ستاک حال «پـز» دارای مفهوم عاملی در زبان فارسی پرداخته است. پرسشهای اصلی پژوهش حاضر چگونگی شکلگیری این تنوعات و رابطۀ بین طرحواره ناظر بر آنها است. به این منظور، 168 واژه مدنظر از پیکرههای درزمانی و همزمانی زبان فارسی گردآوری شدند. این واژهها در مقولههای معنایی ویژگی شخص عامل، اسم شخص عامل، اسم عامل غیرشخص/ ابزار و اسم شغل جای میگیرند و به دو مقولۀ عمدۀ واژگانی صفت و اسم تعلق دارند. بررسی درزمانی واژههای استخراجشده نشان داد گویشوران زبان فارسی از قرن پنجم هجری قمری طرحواره اسم شغل را از ساخت [x-پز] برای اشاره به مفاهیم شغلی منشعب کردهاند. سپس در ربع دوم قرن شمسی حاضر تحتتأثیر بسط استعاری در سطح الگو و براساس فرایند تقریب، طرحوارهای جدید و مستقل برای ابزارواژهها ساختهاند. علاوهبر این مشخص شد که در توجیه نحوه شکلگیری زیرطرحواره ابزار، فرضیۀ سنتی بسط مفهوم عامل به ابزار در زبان فارسی پاسخگو نیست. همچنین، استدلال شد دو ساخت اسم عامل و صفت عامل واژههای مرکب مختوم به ستاک حال «پز» ساختهای خواهر محسوب میشوند بهطوریکه حتی با بررسیهای درزمانی نمیتوان تقدم و تأخری میان شکلگیری آنها تعیین کرد و همواره میان آنها رابطه جانشینی برقرار است.
The presentstudy investigated the semantic variationsof the agentive compound wordsending in paz present stem in Persian within the framework of Construction morphology. For this purpose, the168words were collected from Persian synchronic and diachronic corpora. These words were divided into four semantic categories of the characteristics of a human agent,agentive person,job and instrument,and belong to the two main lexical categories of adjective and noun. The diachronic investigation of the extracted words revealed that since 5 th century A.H Persian speakers have created a schema for denoting to words of job semantic category. Then,in the second half of the present century,they have developed a new schema for coining instruments by the help of approximation process. Further,it was revealed that the traditional hypothesis of metaphorical extension of agent to instrument does not hold in Persian. Also,the two constructions of agentive noun and agentive adjective of compound words ending in 'paz' are sister constructions.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2738_506170ff23536d1cd2e71f835bb2c00d.pdf
صرف ساختی
تنوع معنایی
ساختهای خواهر
کلمه مرکب
طرحواره ساختی
ستاک حال
Construction morphology
semantic variations
compound word
present stem
sister constructions
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
47
57
10.22084/rjhll.2018.15070.1776
2739
Research Paper
راههای بیان التزام و کاربردهای صورتهای التزامی در زبان فارسی
Ways of expressing subjunctivity and uses of subjunctive forms in Persian
جلال رحیمیان
jrahimian@rose.shirazu.ac.ir
1
علیرضا خرمائی
khoalireza@gmail.com
2
استاد زبان شناسی، بخش زبانهای خارجی و زبان شناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز
دانشیار زبان شناسی، بخش زبانهای خارجی و زبان شناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز
از میان صورتهای غیراخباری فعل، یعنی امری، التزامی و دعائی، بهنظر میرسد که صورت التزامی از پربسامدترین کاربردها را داشته باشد. بهویژه که صورت مزبور نقش قابلتوجهی در بیان مفاهیم وجهی در فارسی دارد و از رابطهای تنگاتنگ با مفهوم نمود بهرهمند است. در این تحقیق، دو هدف عمده و مرتبط با هم دنبال شده است: نخست، شیوههای بیان مفاهیم التزامی در زبان فارسی که بسیاری از آنها به کاربردهای وجهی معروفند و دوم، کاربردهای گوناگون صورتهای التزامی که بخشی از آنها غیروجهی است. براساس یافتههای تحقیق، در زبان فارسی دستکم شش شیوه برای بیان مفاهیم وجهی در فارسی وجود دارد که در همگی آنها صورتهای التزامی فعل ایفای نقش میکنند. در صورتهای التزامی نیز پانزده کاربرد قابل مشاهده است که به دو دسته کاربردهای سرنمونی و غیرسرنمونی قابل تقسیم هستند. وجه مشترک تمامی کاربردهای پانزدهگانه، معنای طرحوارهای عدم قطعیت است که در صورت التزامی وجود دارد. معنای صورت التزامی بهصورت یک شبکه عمل میکند که در آن، یک معنای سرنمونی در مرکز قرار دارد و مابقی معانی غیرسرنمونی هستند و به نوعی از این معنای سرنمونی مشتق شدهاند که بهعنوان یک مقوله شعاعی عمل میکنند.
Among non-indicative verbal forms, subjunctive is of most uses. This form not only plays the most important functions in expressing modal concepts, but also has a close relationship with 'aspect'. In this paper, the ways in which subjunctive concepts are expressed different uses of subjunctive forms are studeid. Based on the findings of the research, there are at least six ways in which modal concepts are expressed in Persian all of which carry subjunctive forms. Subjunctive forms play at least fifteen different functions which are divided into two categories, namely, prototypical vs non-prototypical. All these functions share one feature: there is no guarantee for the actualization of the event or situation in question. As far as meaning is concerned all subjunctive forms function within a single network in center of which there exists a prototypical meaning. All other non-prototypical meanings are derived from this prototypical meaning.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2739_0a797b59f468fed191a3c99b785274c0.pdf
وجه التزامی
صورت
کاربردها
چند معنائی
معنای سرنمونی
subjunctive
mood
modality
form
uses
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
59
84
10.22084/rjhll.2018.16243.1820
2740
Research Paper
بازکاوی سورۀ بقره بر اساس نظریه آمیختگی مفهومی
Survey of Baqara Sura based on conceptual blending theory
مرتضی قائمی
mortezaghaemi2@gmail.com
1
سید مهدی مسبوق
s.masboogh@yahoo.com
2
اکرم ذوالفقاری
zolfaghary1394@gmail.com
3
استاد زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا
دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا
دانشجو ی دکتری دانشگاه بوعلی سینا
در زبان شناسی شناختی مفهوم سازی نقش بسیار مهمی در شناخت معنا دارد. نظریه «آمیختگی مفهومی» به خوبی توانسته روش مفهوم سازی و معنای موجود در ذهن را با بررسی زبان مورد تحلیل قرار دهد. بررسی دقیق متون و درک همه جانبۀ معانی آن ها باعث شد تا این نظریه در تحلیل و بررسی قرآن به دلیل مفهومی بودن آن مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش سورۀ بقره را بهعنوان بخشی از کتاب آسمانی برگزید و با گزینش آیات منتخبی از آن مفهوم حقیقی و معنوی آنها را با استفاده از دیدگاه آمیختگی مفهومی بیان نمود. هدف این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده، بیان مفاهیم پنهان در قرآن و نمایش هنرآفرینی آن در بیان مسائل گوناگون و پاسخ به این سؤال است که اولاً آیا دیدگاه آمیختگی مفهومی در قرآن کریم قابل انطباق است؟ ثانیاً چگونه آمیختگی مفهومی در قرآن بهکار گرفته شده است؟ پس از تحلیل شناختی آیات این نتیجه حاصل شد که آمیختگی در تحلیل آن ها مفید واقع شده و علاوه بر مطرح کردن مسائل انتزاعی، توصیف قشرهای مختلف جامعه و احکامی مانند قصاص کاربرد دارد و این قابلیت در آن وجود دارد که به بهترین شکل ممکن ابعاد پنهان این مسائل را به مخاطب عرضه نماید.
In cognitive linguistics, conceptualization plays a very important role in the recognition of meaning. This study selected Baghra Surat as part of this holy book and the selected verses from their true and spiritual meaning using the concept of conceptual blending. The aim of this research, which is done by analytical-descriptive method, is to express the hidden concepts in the Qur'an and its representation in various issues and to answer this question. First, is the concept of conceptual blending compatible with the Qur'an? Secondly, how is conceptual blending used in the Qur'an ? After analyzing the verses, it was concluded that the blending is useful in analyzing the verses, and in addition to raising abstract issues, describing different groups of society and sentences such as retaliation, and this ability is best suited to the hidden dimensions of these issues to the audience.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2740_7dfa87520bd5b30ea48bfe7756114ad5.pdf
زبانشناسی شناختی
مفهومسازی
فضاهای ذهنی
آمیختگی مفهومی
سورۀ بقره
Conceptual Blending
Mental Spaces
Baqara Surah
Conceptualization
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
85
99
10.22084/rjhll.2017.13628.1716
2741
Research Paper
استعاره های مفهومی غم در زبان فارسی: رویکردی شناختی و پیکره ای
Conceptualization of Sadness In persian: A corpus-driven and Cognitive Approach
وجیهه فرشی
vajihe.farshi@gmail.com
1
علی افخمی
aafkhami@ut.ac.ir
2
آزیتا افراشی
a.afrashi.ling@gmail.com
3
غلامحسین کریمی دوستان
gh5karimi@ut.ac.ir
4
دکترای زبانشناسی، دانشگاه تهران
استاد زبانشناسی، دانشگاه تهران
دانشیار زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
استاد زبانشناسی، دانشگاه تهران.
نگارندگان در مقاله حاضر، به بررسی چگونگی مفهوم سازی استعاری حوزه عاطفیغم در پایگاه دادگان زبان فارسی میپردازند. برای نیل به این هدف، با استفاده از چندین کلیدواژه مرتبط با حوزه غم و جستجوی آنها در پایگاه دادگان زبان فارسی، 2098 عبارت زبانی پیدا شد که از این تعداد 526 عبارت استعاری بهدست آمد. سپس این عبارات استعاری با توجه به نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (1980) تبیین شد و نگاشتهای استعاری آنها (شامل 535 استعاره عام و 247 استعاره خاص) بهدست آمد. نگارندگان، سپس، با توجه به پربسامدترین و متداول ترین نگاشت های استعاری و پربسامدترین استعاره های مفهومی عام و خاص، به این نتیجه دست یافتند که فارسی زبانان برای مفهوم سازیغم بیش تر از حوزه های مبدأ ماده یا شیء، مکان و زمان، جانداری، ظرف و مظروف، تجربه و بیماری/آسیب فیزیکی استفاده می کنند. همچنین، در خلال این پژوهش تعیین گردید که اندامواژه «دل» بیشترین کاربرد را برای بیان و مفهوم سازیغم در سخنوران زبان فارسی دارد.
The current study investigates how Sadness is Conceptualized in Persian Linguistic Database. Analyzing the Corpus, the authors managed to extract 2098 lingusitic phrases, containing 529 metaphorical by searching several keywords pertaining to Sadness. Then, the metaphorical phrases were analysed according to Conceptual Metaphor Theory and Conceptual mappings were extracted. It was determined that source domains of Thing/Material, Location/Time, Animacy, Container/Contained material, Illness/Physical Damage are used more frequently by the Persian speakers in conceptualization of Sadness. As an important sub-findings of the research, it was also determined that the “Del” [heart] as a body Organ is much more frequent among Persian speakers in Conceptualization of Sadness.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2741_464d4e712f2ce8536572fa2c1df43777.pdf
معناشناسی شناختی
استعاره شناختی
نظریه استعاره مفهومی
نگاشتهای استعاری
تحلیل پیکرهبنیاد
حوزه عاطفی غم
Cognitive Semantics
Conceptual Metaphor
Conceptual metaphor theory
Corpus-based study
Sadness
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
101
126
10.22084/rjhll.2017.14223.1734
2742
Research Paper
بررسی قالب "سرقت" در زبان فارسی و انگلیسی بر اساس معناشناسی قالبی
Theft Frame in Persian and English
سید حمزه موسوی
mousavi.hamzeh@gmail.com
1
رضا ذبیحی
zabihi@neyshabur.ac.ir
2
استادیار دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود
استادیار گروه زبان انگلیسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه نیشابور
در این مقاله قالب سرقت را توصیف کرده و سپس واحدهای واژگانی مربوط به این قالب را در زبان فارسی بررسی می کنیم. در واقع همان طور که فیلمور و آتکینز (2000) نشان داده اند تمایزات واژگانی بین واژه های مترادف در فرهنگ های زبانی نادیده گرفته می شوند. در پژوهش حاضر، در قالب سرقت قصد داریم نشان دهیم که واحدهای واژگانی مترادف با وجود قرار گرفتن در یک قالبِ واحد و ارتباط نزدیکِ آن ها با یکدیگر، چگونه با استفاده از ابزاری که معناشناسی قالبی در اختیار ما قرار می دهد از یکدیگر تمایز داده می شوند و البته لازم بهذکر است که این هدف با توصیف قالب سرقت محقق می شود که خود هدف جامع تری است. برای انجام این پژوهش، پس از تعریف قالب سرقت بر اساس قالب نت زبان انگلیسی، واحدهای واژگانیِ این قالب همچون «دزدیدن»، «سرقت کردن»، «دستبرد زدن» و «اختلاس کردن» از فرهنگ لغت سخن و برخی فرهنگ های دیگر از جمله فرهنگ دهخدا و معین استخراج شده است. برخی داده ها و مثال ها از پیکره بیجنخان و برخی از اینترنت، فیلم سینمایی و داستان استخراج شده اند. عناصر قالبی همچون خطاکار، کالا و قربانی در توصیف تمایزات واژگانی مؤثراند. همچنین، این عناصر به واسطۀ روابط قالب-به-قالب با قالب هایی همچون جرم به تعیین نوع جرم در دادگاه و زبان شناسی قضایی کمک می کنند.
This paper attempts to describe the Theft Frame and concentrate on its Persian Lexical Units (LUs). As it is mentioned in Fillmore and Atkins (2000), lexical differences between synonyms in monolingual dictionaries are underestimated. In this research, within the ‘Theft’ frame, we aim at showing how synonymous LUs in Persian are distinguished despite the fact that they exist within a single frame. Meanwhile, our more general purpose is to define the ‘Theft’ Frame. To do this research, lexical entries for lexemes related to Theft Frame such as ‘dozdidan’, serqat kardan’, dastbord zadan’ and ‘extelas kardan’ are extracted from Sokhan Dictionary. The data and examples are collected either from Bijan Khan Corpus or from some Websites, movies and stories. Frame elements such as Perpetrator, Goods and Victim are not only active in defining lexical differences, but also are Frame-to-Frame Relations to a Crime Frame essential for determining the type of crimes.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2742_b3f4a228c40a7d364a5eba3b27a86d32.pdf
معناشناسی قالبی
ترادف نزدیک
قالب سرقت
روابط قالب- به- قالب
عناصر قالبی
frame semantics
near synonymy
Theft Frame
Frame-to-Frame Relations
Frame elements
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
127
148
10.22084/rjhll.2018.10286.1594
2743
Research Paper
ساختشدگی به مثابهی رویکردی برای تحلیل تغییرات زبانی؛ شواهدی از ساختهای کنایی نشاندار در هورامی
Language Change and Constructionalization;
Evidence from Ergative Alignment in Hawrami
زانیار نقشبندی
zaniar.naghshbandi@gmail.com
1
گریم تروسدال
graeme.trousdale@ed.ac.uk
2
استادیار گروه زبان و ادبیات کردی، دانشگاه کردستان، سنندج. پژوهشگر پاره وقت پژوهشکده کردستان شناسی، دانشگاه کردستان، سنندج
استادیار گروه زبانشناسی و زبان انگلیسی، دانشگاه ادینبورگ
ساخت شدگی رویکرد جدیدی است که می کوشد تا با تکیه بر مفاهیم بنیادی دستورهای ساخت بنیاد به تبیین تغییرات زبانی بپردازد و از این رهگذر شیوه ی یک دستی برای برخورد با انواع تغییرات رخداده در زبان های مختلف بدست دهد. مقاله ی حاضر درصدد است تا با بکارگیری سازوکارهای دخیل در فرایند ساخت شدگی، تحلیل جدیدی از شیوه های بیان الگوی انطباق کنایی در هورامی بدست دهد. بر مبنای تحلیل ارائه شده ساخت نشاندار بیان الگوی انطباق کنایی در هورامی که از تکواژ حالت نمای غیرمفعولی بر روی سازه ی فاعل بهره میگیرد و برای اراده ی معانی نشاندار بهکار گرفته می شود، در حقیقت ساخت متأخری است که بر اثر اعمال فرایند ساخت شدگی بر طرحواره ی انتزاعی ویژه ای که در این مقاله طرحواره ی انتزاعی مفروض نامیده شده، پدید آمده است. در این راستا چنین استدلال می شود که عامل اصلی شکل گیری ساخت نشاندار در هورامی، پیدایش شیوه ی جدیدی برای کدگذاری مقولات نحوی در الگوی انطباق کنایی است که مشخصاً از حضور الزامی واژه بست های هم مرجع با فاعل بهره می گیرد و در مقاله ی حاضر ساخت کنایی بینشان نامیده میشود. گسترش روند استفاده از مکانسیم درج واژه بست های هم مرجع با فاعل به همراه سایر تحولات تاریخی نظیر کمرنگ شدن تقابل بین حالات فاعلی و غیرفاعلی زمینه ی لازم را برای بروز تغییرات ساختی در صورت نحوی و معنایی خرده ساخت های مفروض فراهم می سازد و در نهایت منجر به پیدایش ساخت های کنایی نشاندار در هورامی می شود.
The present paper seeks to propose a justified scenario for the evolution of the patterns of showing non-accusative alignment in Hamwrami in terms of Constructionalization. Drawing on purely synchronic features of the marked construction like the pattern of subject marking and also embarking upon the general patterns of alignment changes in Iranian Languages, it is argued that marked construction in Hawrami is in fact created out of another type of construction with a different schema. The increasing use of the clitics as the marker of transitive subject, which is one of the hallmarks of non-accusative alignment in most of the new Iranian Languages, is assumed to be the enabling factor of the constructionalization of marked non-accusative construction in Hawrami
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2743_31ccd271443ce0f2bc590085309c432b.pdf
دستور ساختبنیاد
ساخت شدگی
تغییرات ساختی
الگوی انطباق کنایی
هورامی
construction grammar
constructionalization
constructional change
ergative alignment
Hawrami
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
149
177
10.22084/rjhll.2018.15359.1789
2744
Research Paper
سنجش کفایت سند اجرایی یونسکو در شناسایی میزان درخطر بودن ده گونه ی منتخب زبان های ایرانی
Adequacy assessment on UNESCO operational guidelines for identifying degree of endangerment of Ten selected variety of Iranian languages
الیناز فرمهینی فراهانی
elinaz_farahani@yahoo.com
1
زهرا ابوالحسنی چیمه
zabolhassani@yahoo.com
2
دانشجوی دکترای گروه زبان شناسی همگانی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
دانشیار پژوهشکده سمت
نگارندگان در این تحقیق نُه شاخصِ انتقال بین نسلی، جمعیت دقیق گویش وران، مواد زبانی موجود در بحث آموزش و سوادآموزی، نگرش بومی زبانان به زبان بومی و نگرش ها و سیاست های دولتی و ... که در سند اجرایی یونسکو(Language Vitality and Endangerment LVE) به منظور رتبه بندی زبان های در خطر آمده است را اساس کار خود برای میزان در خطر بودن گونه های منتخب زبانی قرار داده اند. بدین منظور بهطور کاملاً تصادفی ده گونه ی زبانی اغشتی، طالقانی، سنگانی، جابانی، افجه ای (گونه های زبانی استان تهران و البرز) لارکی، قشمی، گهگمی، مُلکی گالی و بستکی (گونه های زبانی استان هرمزگان) در سه استان ایران: تهران (پایتخت)، البرز (مجاور پایتخت) و هرمزگان (بسیار دورتر از پایتخت) انتخاب شد. بر اساس سنجش همزمان کل شاخص های این سند - که لازمه ی اجرای این سند می باشد – شدت تهدید هر گونه ی زبانی در طیف رتبه بندی در معرض خطر بودن زبان ها (ایمن تا نابود شده)، مشخص شد و همچنین بر اساس تحقیقات میدانی و مشاهدات نگارندگان معلوم گردید میزان فاصله از پایتخت، عوامل جغرافیایی و وضعیت اقتصادی سه عامل مهمتری هستند که جایگاه گونه های زبانی را در این طیف معین می کنند و نهایتاً می توان شدت در خطر بودن این گونه های زبانی منتخب را بدین گونه نشان داد: (این علامت درخطر بودن را نشان می دهد)
بهطرز وخیم در خطر به شدت در خطر قطعاً در خطر
افجه ای، اغشتی جابانی، طالقانی قشمی، ملکی گالی، لارکی، گهگمی، سنگانی، بستکی
The authors implemented nine factors of UNESCO`s operational document for identifying endangerment of languages. Ten languages variety selected randomly. Based on the total assessment of the factors of this document. Severity of endangerment of these ten selected languages variety can be shown as follows: (This sign > indicates severity of endangerment) Definitely Endangered > Severely Endangered > Critically Endangered Laraki, Gheshmi, Gahgomi, Molkigali, Bastaki, Sangani > Jabani, Taleghani> Afjei, Agheshti It was also determined, based on field research and authors' observations, that the distance from the capital, geographic factors and the economic situation are three of the most important factors that determine the position of language variety in this spectrum of ranking the languages endangerment.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2744_8555985d80b55f32a663a8ad558d39b4.pdf
زبانهای در معرض خطر
سند اجرایی یونسکو (LVE)
رتبهبندی زبانهای در خطر
شدت در خطر بودن زبانها
بهطرز وخیم در خطر
به شدت در خطر
قطعاً در خطر
Endangerment languages
UNESCO`s operational document (LVE)
Ranking of endangerment languages
Degree of endangerment languages
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
179
197
10.22084/rjhll.2018.15443.1793
2745
Research Paper
تقابل واکداری-بیواکی در گفتار فارسیزبانان انگلیسیآموز
English voicing contrast in the production of Persian EFL learners of English
وحید صادقی
vsadeghi5603@gmail.com
1
اکرم نانه کلی
ak.na1356@gmail.com
2
دانشیار دانشگاه بینالمللی امام خمینی
کارشناس ارشد زبان شناسی همگانی دانشگاه بینالمللی امام خمینی
مقاله حاضر به مطالعه آوایی تقابل واکداری- بیواکی در گفتار فارسی زبانان انگلیسی آموز بهعنوان زبان خارجی می پردازد. برای منظور در یک آزمایش تولیدی، نقش پارامتر آوایی ویاُتی در ایجاد تمایز تولیدی بین انفجاریهای واکدار و بیواک انگلیسی در گفتار فارسی زبانان انگلیسیآموز مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی الگوی توزیع مقادیر ویاُتیِ انفجاری های واکدار و بیواک در جایگاه های واجی مختلف به این نتیجه رسیدیم که فارسی زبانان انگلیسیآموز همانند گویش وران بومی زبان انگلیسی، انفجاریهای بیواک انگلیسی را در جایگاههای آغاز کلمه و آغاز هجا (بین دو واکه) با پساُفت زیاد (بهصورت مقوله بیواک دمیده) و انفجاریهای واکدار این زبان را در جایگاه آغاز کلمه با پساُفت کم (بیواک نادمیده) و در جایگاه آغاز هجا (بین دو واکه) با پیشاُفت زیاد (کاملاً واکدار) می کنند. اما آن ها انفجاریهای بیواک انگلیسی را در جایگاه بعد از سایشی /s/، بر خلاف بومی زبانان انگلیسی، با مقادیر ویاُتی مثبت زیاد تولید میکنند. درباره علت این مسئله اینگونه توضیح دادیم که در حالی که گویش وران بومی زبان انگلیسی، الگوی ]+گسترده چاکنای[ را به هنگام تولید خوشههای آغازی SC تنها یک بار آنهم در مرکز همخوان سایشی فعال می کنند طوریکه چاکنای همزمان با شروع قطعه رهشِ همخوان انفجاری در وضعیت غیرگسترده قرار می گیرد (و در نتیجه همخوان انفجاری بهصورت نادمیده تولید می شود)، فارسی زبانان انگلیسیآموز از یک الگوی چاکنایی مستقلِ ]+گسترده چاکنای[ برای تولید انفجاری های بیواک در SC استفاده می کنند تا انفجاری ها در این جایگاه با مقادیر ویاُتی مثبت زیاد (و در نتیجه بیواک دمیده) تظاهر یابند.
The present paper addresses the acoustic properties of English voicing contrast in the production of Persian EFL learners of English. In a production experiment, we investigated the role of VOT in distinguishing voiced from voiceless stops in English. Examining VOT values of English stop consonants in different phonological positions, we found that like English native speakers, Persian EFL speakers of English pronounce voiceless stops in both word-initial and syllable-initial (intervocalic) positions with long positive VOT values. They were also found to produce voiced stops in word-initial position with short positive VOT and in syllable-initial position with long negative VOT values. However, the results for voiceless stops after /s/ suggested that unlike native speakers of English, Persian learners use long positive VOT values to realize voiceless stops in this position.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2745_28d423efe72eff09e0d28d1fff778e3a.pdf
همخوانهای انفجاری
تقابل واکداری- بیواکی
ویاُتی
فارسیزبانان انگلیسیآموز
گستردگی چاکنای
stop consonants
voicing contrast
VOT
Persian EFL learners of English
spread glottis
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
199
218
10.22084/rjhll.2017.14997.1774
2746
Research Paper
بررسی فرایندهای واژ- واجی پسوندهای گویش تاتی تاکستان بر مبنای نظریه بهینگی
The study of Morphophonemic Processes of Takestan Tati Suffixes on the Basis of Optimality Theory
جواد رحمانی
javad.rahmani.zaban@gmail.com
1
محمدرضا اروجی
mohammadrezaoroji@yahoo.com
2
بهزاد رهبر
rahbarbehzad@gmail.com
3
دانشجوی دکتری تخصصی زبانشناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی زنجان
استادیار زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان
استادیار زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت بررسی پسوندهای واژ - واجی گویش تاتی تاکستان در چارچوب نظریه بهینگی. فرایندهای واژ- واجی آن دسته از تغییرات واجی است که در بافتی صرفی، یعنی در مرز بین تکواژها ایجاد میشود و انگیزه آوایی دارد. روش این پژوهش بهصورت تحلیلی بوده و دادههای آن از کتابهای تاتی، رادیو و شبکههای محلی گردآوری شدهاند. متغیرهای زبانی بر اساس نوع فرایندهای آوایی و واژگانی دخیل مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش برآنیم تا به واکاوی چگونگی عملکرد فرایندهای واژ- واجی از دیدگاه بهینگی در پسوندهای گویش تاتی بپردازیم. نتیجه اینکه در این زبان گاهی فرایند حذف و گاهی درج در مرز تکواژی رخ میدهد و این امر نشاندهندهی همنوایی یا همان دسیسهی واجی است و نشان میدهد که مرتبهبندی محدودیتهای جهانی در گویش تاتی تاکستان صادق بوده و محدودیتهای موجود در این گویش با محدودیتهای جهانی همسو است.
The present study was an attempt to investigate the morphophological suffixes in Takestan Tati dialect in the light of optimality theory. Morphophological processes of phonological changes accuring in a morphological cotext, those changes happening among morphemes, and are phonologically governed. The research was analytical and the data were collected from Tati books and local media. This study probed into the application of the morphophological processes in Takesteni Tati dialect suffixes from optimality point of view. The results illustrated that in Tati both elision and insertion processes happen in morphological borders, highlighting conspiracy in this language. In other words, this study concluded that the global ranking constraints also apply to Tati and the constraints in Tati dialect were in line with global ones.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2746_2c7e4fae427dd05a80ddb23560b7ebfc.pdf
فرایند واژ- واجی
گویش تاتی
نظریهی بهینگی
محدودیتها
پسوند
morphophonemics processes
constraints
suffix
Tati dialect
optimality theory
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
219
237
10.22084/rjhll.2018.16815.1846
2747
Research Paper
ادبِ زبانی در متون تعلیمی امام محمد غزالی
Linguistic politeness in didactic texts of Ghazali
محمدرضا طوسی نصرآبادی
mohammadrezatusi1@gmail.com
1
بهمن زندی
zandi_12@yahoo.com
2
بهروز محمودی بختیاری
b_m_bakhtiari@yahoo.com
3
علی رضا قلی فامیان
famianali@yahoo.com
4
دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانی دانشگاه پیام نور
استاد زبان شناسی همگانی دانشگاه پیام نور
دانشیار زبانشناسی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران
دانشیار زبان شناسی همگانی دانشگاه پیام نور
مقاله حاضر به تحلیل ادب مندی در متون تعلیمی نصیحۀ الملوک و کیمیای سعادت از امام محمد غزالی می پردازد. ادب یک پدیدۀ زبانی در تعاملات روزمره است و نشان از آن دارد که کاربران زبان چگونه از زبان برای مدیریت روابط بینافردی خود بهره می برند. ادبیات تعلیمی نیز ادبیاتی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش های اخلاقی او می داند و همِّ خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان می کند. در این مقاله با اتخاذ رویکرد زبان شناسی اجتماعی و روش تحلیل محتوا و اصول ادب براون و لوینسون (1987) سعی بر این است تا بازنمود ادب زبانی در متون تعلیمی مذکور نموده شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که متون تعلیمی غزالی بیشتر بر کاربرد ادب مثبت تأکید دارد که بیانگر ترویج همدردی و همراهی در این متون است و بر مدیریت وجهه فرد دیگر استوار است و بنا به سخنی، مخاطب- محور است و بیشتر توصیهها به گوینده برای حفظ همدلی در ارتباط است. معیارهایی از قبیل راستگویی، سخن بجا و به موقع، دشنام ندادن، رازداری، پرهیز از غیبت، کم سخن گفتن، سخن نیکو، خاموشی، نوبتگیری، سخن با تفکر به ترتیب بالاترین میزان موارد تعلیم ادب را در این کتاب ها به خود اختصاص دادند. در نهایت می توان گفت مدل براون و لوینسون تنها مبتنی بر الگوی فردمحوری غربی است و با فرهنگ جمع گرای ایرانی که بر ارزشهای جمع و اجتماع تأکید می ورزد در برخی موارد ناسازگار است و نیز مفهوم سازی ادب، جهانی نبوده و خاص هر فرهنگ است، یعنی مفهوم ادب منحصر به هر فرهنگ خاص است و ارائه مدلی جهانی از ادب با ماهیت فرهنگ بنیاد ادب سازگار نیست.
The present study seeks to Imam Mohammad Ghazali. Politeness is a linguistic phenomenon , showing how language users use language to manage their interpersonal relationships. Didactic literature is a type of literature that seeks human being’s fortune in the improvement of the moral behaviors, and its loftiness of purpose aims at the development of spiritual strength and moral teaching of mankind. In this paper, by adopting a sociolinguistic approach and the methodology of content analysis and Principles of Brown and Levinson (1987), it is attempted to present the representation of linguistic Politeness in the aforementioned texts. The results of the research indicate that Ghazali's Didactic texts emphasize the use of positive politeness, which indicates the promotion of sympathy and companionship in these texts, and is based on the management of the person's face and, as such, is audience-centered, and most of the recommendations to the speaker are concerned maintaining empathy.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2747_0483ee173759ffbba2ff1ab166f36ba0.pdf
زبانشناسی اجتماعی
ادب
وجهه
غزالی
ادبیات تعلیمی
sociolinguistics
Politeness
Face
Ghazali
Didactic Literature
per
دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش های زبان شناسی تطبیقی
2252-0740
2322-4975
2019-05-22
9
17
239
256
10.22084/rjhll.2019.19406.1942
2795
Criticism
دربارۀ زبان آدم: نقد و بررسی کتابِ « زبانِ آدم: انسان چگونه زبان را ساخت، زبان چگونه انسان را ساخت»
-
رضا امینی
iranamini@msn.com
1
استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
در این مقاله، کتابِ «زبان آدم: انسان چگونه زبان را ساخت، زبان چگونه انسان را ساخت» دِرِک بیکرتون بررسی و نقد شده است. بدین منظور ضمن اشاره به دلایل مورد توجه قرار گرفتن چنین کتاب هایی و مرور فصل های دوازده گانۀ کتاب مذکور، دیدگاه های منتقدان دربارۀ آن مورد توجه قرار گرفته است. در بخش دیگری از این مقاله، ترجمۀ فارسی این کتاب نیز بررسی و نقد شده است. دیدگاه های بیکرتون دربارۀ «زبان آدم»، مبتنی بر نقد دو دیدگاهِ انسان محور و نخستی محور دربارۀ زبان و بر محور مفهوم کلیدیِ «بومنقش» شکل گرفته است. اصطلاح «بوم نقش» که ترجمۀ “niche” در متن مبدأ است، برآمده از متن های اکولوژی (بوم شناسی) است.
https://rjhll.basu.ac.ir/article_2795_91b0b4a647fe8af7aefa7e3e71b12ff5.pdf
«زبان آدم»
بوم نقش
تکامل
تعصب انسان محوری
تعصب نخستی محوری
-